کاژیره. [ رَ / رِ ] ( اِ ) کاجیره. کازیره. دانه ای باشد سفید که روغن از آن گیرند و آن را به عربی احریض خوانند و بعضی گویند احریض گل کاژیره است که به عربی آن را عصفر و معصفر خوانند و بعضی گل آن را کاژیره میگویند که معصفر باشد و بعضی نبات آن را، چه گل کاژیره و تخم کاژیره مشهور است. ( برهان ). گیاه عصفر که تخم آن را کافشه نامند و با گل آن که زرد است رنگ کنند. ( ناظم الاطباء ).
فرهنگ فارسی
( اسم ) کاجیره : [ روی کرده چو تخم کاژیره بنفاق و دل اندرون تیره ] . ( حدیقه ) یا کاژیر. صحرایی . کاجیر. صحرایی .