کاژه
فرهنگ اسم ها
معنی: محل امن و پناهگاه
برچسب ها: اسم، اسم با ک، اسم دختر، اسم کردی
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
دانشنامه عمومی
کاژه، روستایی در دهستان ملکاری غربی بخش زاب شهرستان میرآباد در استان آذربایجان غربی ایران است.
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵، جمعیت این روستا برابر با ۱۵۵ نفر ( ۳۳ خانوار ) بوده است. [ ۱]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفبر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵، جمعیت این روستا برابر با ۱۵۵ نفر ( ۳۳ خانوار ) بوده است. [ ۱]
wiki: کاژه
پیشنهاد کاربران
کاژه یعنی کسی که جونت هستش و دستت بهش نمیرسه
مثل عشق قدیمی یا عشقت نسبت ب کسی که مرده
مثل عشق قدیمی یا عشقت نسبت ب کسی که مرده
کاژه ( کازه، کاشه ) : نام دخترانه -
واژه کُردی و فارسی میانه ساسانی ( پارسیگ، پارسیک )
واژه انگلیسی Cache برگرفته شده از فارسی است!
همچنین واژه کازینو ( جای خوشی و سرگرمی ) هم، از این واژه گرته برداری ( تقلید ) کرده است!
کاژه: بودباش، خانه، کاشانه، کومه، سرا، اندرونی، آلونک، کلبه، سایه بان ( سایِبان ) آلاچیق، خانگاه، صومعه -
پناهگاه، نهانگاه، مخفی گاه، آبشتگاه و. . .
خانه ای که شالیزران و پالیزبانان ( باغبانان ) در کنار کشتزار ( مزرعه ) می سازند تا به وقت خستگی پناهگاه آنان باشد!
همچنین خانه هایی بودند که نیک مردان در بیابان ( صحرا ) ، کوهستان و جاهایی که رفت و آمد دشوار بود می ساختند
در کاژه ها: خوراکی، آب و چیزهایی می گذاشتند تا رهسپاران ( مسافران ) بتوانند از آنجا جان سالم به در ببرند!
این واژه کم کم به یک زبانزد میان مردمان رواج پیدا کرد؛چون، خانه ای که در جای سخت پیدا شود جایگاه آسایش و آرامش است و نجات دهنده ماست
سپس این واژه را برای کسی که مایه ی دلگرمی و آرامش است و ما را از روزمرّگی ها نجات می دهد و حسِ خوب زندگی را به ما می بخشد بکار می بردند یا کسی که با او دلمان خوش است و حسِ خوبی از آن می گیریم!
کردها به این نیک مردان "خون شیرین یا کاژه" هم می گویند، یعنی کسی که گیرایی دارد!
معنی:حسِ خوب، حالِ خوش، دلخوشی، انگیزه دلپسند، بهانه دلنشین، هنگام و زمان دلپذیر، دورانِ دلخواه ( آرمانی ) -
دلگرم، امیدوار، خوش بین ( مثبت اندیش ) ، نیک نظر -
دل گُنده و دریا دل، همدل، دوست، مهربون، مِهروَرز،
بخشنده، بزرگوار، جوانمرد، رادمرد، دست و دل باز! -
دوستدار، هواه خواه، هوادار، طرفدار، پشت و پناه، تکیه گاه، پشتیبان ( پشتیوان ) ، حامی -
برگزیده، گیرا، مهره مار، فرهمند، جذاب، دلنشین، کاریزما دار!
واژه کُردی و فارسی میانه ساسانی ( پارسیگ، پارسیک )
واژه انگلیسی Cache برگرفته شده از فارسی است!
همچنین واژه کازینو ( جای خوشی و سرگرمی ) هم، از این واژه گرته برداری ( تقلید ) کرده است!
کاژه: بودباش، خانه، کاشانه، کومه، سرا، اندرونی، آلونک، کلبه، سایه بان ( سایِبان ) آلاچیق، خانگاه، صومعه -
پناهگاه، نهانگاه، مخفی گاه، آبشتگاه و. . .
خانه ای که شالیزران و پالیزبانان ( باغبانان ) در کنار کشتزار ( مزرعه ) می سازند تا به وقت خستگی پناهگاه آنان باشد!
همچنین خانه هایی بودند که نیک مردان در بیابان ( صحرا ) ، کوهستان و جاهایی که رفت و آمد دشوار بود می ساختند
در کاژه ها: خوراکی، آب و چیزهایی می گذاشتند تا رهسپاران ( مسافران ) بتوانند از آنجا جان سالم به در ببرند!
این واژه کم کم به یک زبانزد میان مردمان رواج پیدا کرد؛چون، خانه ای که در جای سخت پیدا شود جایگاه آسایش و آرامش است و نجات دهنده ماست
سپس این واژه را برای کسی که مایه ی دلگرمی و آرامش است و ما را از روزمرّگی ها نجات می دهد و حسِ خوب زندگی را به ما می بخشد بکار می بردند یا کسی که با او دلمان خوش است و حسِ خوبی از آن می گیریم!
کردها به این نیک مردان "خون شیرین یا کاژه" هم می گویند، یعنی کسی که گیرایی دارد!
معنی:حسِ خوب، حالِ خوش، دلخوشی، انگیزه دلپسند، بهانه دلنشین، هنگام و زمان دلپذیر، دورانِ دلخواه ( آرمانی ) -
دلگرم، امیدوار، خوش بین ( مثبت اندیش ) ، نیک نظر -
دل گُنده و دریا دل، همدل، دوست، مهربون، مِهروَرز،
بخشنده، بزرگوار، جوانمرد، رادمرد، دست و دل باز! -
دوستدار، هواه خواه، هوادار، طرفدار، پشت و پناه، تکیه گاه، پشتیبان ( پشتیوان ) ، حامی -
برگزیده، گیرا، مهره مار، فرهمند، جذاب، دلنشین، کاریزما دار!