کاچکی. ( ق ) کاجکی. کاشکی. کاج. کاچ. کاش. لیت. ( ترجمان القرآن ) : خوشدل آن شد که باشدش یاری گر بود کاچکی چنان باری.نظامی.
این بزرگ را بین که عذر این چگونه می خواهد گفت . ای کاچکی من آن کفر بودمی که دینِ اوست . _ ( تمهیدات عین القضات )+ عکس و لینک