کاپسول

لغت نامه دهخدا

کاپسول. ( فرانسوی ، اِ ) کپسول. به لغت «کپسول » رجوع شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - چاشنی تفنگ . ۲ - گونه ای میو. خشک شکوفا که از چند بر چه بوجود آمده است . میو. کپسول دارای اشکال متعدد است . در برخی میوه ها قسمتی از میوه مانند سر پوش از روی قسمت دیگر بر داشته میشود . در این صورت کپسول را بنام مجری یا پیکسید میخوانند مانند میو. با رهنگ و گل ناز و برخی دیگر بواسط. سوراخها یی که در زیر صفح. کله واقع است دانه را آزاد میکنند در این صورت گرز خوانده میشوند مانند میو. شقایق و خشخاش . برخی میوه ها هم شکفتنشان با صدایی نسبه شدید توام و ناگهانی است مانند میو. گیاه فلوکس و میو. هور . ۳ - پوشینه ای ژتینی و باندازه های مختلف که گرد ها و گاهی مایعات و روغنهای داوریی را بجهت مخفی نگهداشتن طعم بد آنها در درون آن جای میدهند .
کپسول

پیشنهاد کاربران

بپرس