کاپ
/kAp/
لغت نامه دهخدا
کاپ. ( اِخ ) کِیپ تاون . حاکم نشین ایالت کاپ ( اتحادیه افریقای جنوبی ). بندری است فعال در منتهی الیه جنوبی قاره افریقا در ساحل خلیج تابل و در 50 هزارگزی دماغه بون اسپرانس ( امیدنیک ) جمعیت آن 344000 هزار تن است. در سال 1650 به دست هلندیها ایجاد شده و از سال 1806 وابسته بانگلیس است.
فرهنگ فارسی
فنجان، فنجان یاجامی ازطلایانقره که درمسابقه های ورزشی به رنده یابرندگان بدهند
( اسم ) ۱ - فنجان . ۲ - فنحانی که از طلا یا نقره سازند و بعنوان جایزه بکاپیتن تیم قهرمان نوعی ورزش دهند .
مستعمره انگلیسی در آفریقای جنوبی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
گویش مازنی
جدول کلمات
پیشنهاد کاربران
کبود در گذشته کپود بوده اما کپود چیشت؟ ریشه یابی کبود/کپوت/ کبوت
کپود از کپ بد / بود آمده که بخش اول آن اشاره با کاپ / کپ ( cap ) / بعد ها کف ( به معنای پوشاننده ) و بخش دوم آن از بُد یا بود آمده ( یا اشاره به بت / بد دارد یا از . . . . ود ساخته شده یعنی پسوند ود گرفته مانند خمود / نمود )
... [مشاهده متن کامل]
=> کاپ / کپ / کف / کب همگی به دو چیز اشاره دارند 1 - گنجایش 2 - در بردارنده
خب این چه رپتی به رنگ دارد ؟؟؟؟ علتش اینست که هر آنچه در کپ و کف بگنجد رنگی نسبتا تیره به خود میگیرد یعنی تیره تر است از همینرو به رنگ های تیره کبود گفته شد
گنبد کبود پس چه میباشد؟؟؟؟؟ گنبد از گ انب بد یا گن/گم/خم/قم بد ساخته شده بخش اول آن اشاره به خم و انحنا دارد همچون قمقمه / خمره / قمار ( مست و خم شده = خمار ) گم و کم در کمان = انحنا داشتن و در گم شدن یعنی خارج از دیده و راستای دید . . . . . بخش دوم آن هم اشاره به بُد یا بُت دارد مانند کالبد ( کال بد ) هرچیزی که به جسم اشاره داشته باشد => گنبد یعنی جسم انحنا دار = مخروطی
=> گنبد کبود = مخروطی تیره = استعاره از آسمان کبود است یعنی آسمان را مخروطی شکل و به رنگ تیره نامید
کبود با کاپوت هم معنی میباشد یعنی همانند کاپ پوشاننده / دربرگرفته ؛ در زبان لاتین هم cap به معنای گنجایش است و cup به معنای ظرف ( که باز هم اشاره به گنجایش دارد ) خود گنجایش هم در برگرفتن و پوشانیدن است ؛ واژه پوشیدن یعنی مستور کردن و گاها به مینِ چتر حمایت شناخته شد.
کپود از کپ بد / بود آمده که بخش اول آن اشاره با کاپ / کپ ( cap ) / بعد ها کف ( به معنای پوشاننده ) و بخش دوم آن از بُد یا بود آمده ( یا اشاره به بت / بد دارد یا از . . . . ود ساخته شده یعنی پسوند ود گرفته مانند خمود / نمود )
... [مشاهده متن کامل]
=> کاپ / کپ / کف / کب همگی به دو چیز اشاره دارند 1 - گنجایش 2 - در بردارنده
خب این چه رپتی به رنگ دارد ؟؟؟؟ علتش اینست که هر آنچه در کپ و کف بگنجد رنگی نسبتا تیره به خود میگیرد یعنی تیره تر است از همینرو به رنگ های تیره کبود گفته شد
گنبد کبود پس چه میباشد؟؟؟؟؟ گنبد از گ انب بد یا گن/گم/خم/قم بد ساخته شده بخش اول آن اشاره به خم و انحنا دارد همچون قمقمه / خمره / قمار ( مست و خم شده = خمار ) گم و کم در کمان = انحنا داشتن و در گم شدن یعنی خارج از دیده و راستای دید . . . . . بخش دوم آن هم اشاره به بُد یا بُت دارد مانند کالبد ( کال بد ) هرچیزی که به جسم اشاره داشته باشد => گنبد یعنی جسم انحنا دار = مخروطی
=> گنبد کبود = مخروطی تیره = استعاره از آسمان کبود است یعنی آسمان را مخروطی شکل و به رنگ تیره نامید
کبود با کاپوت هم معنی میباشد یعنی همانند کاپ پوشاننده / دربرگرفته ؛ در زبان لاتین هم cap به معنای گنجایش است و cup به معنای ظرف ( که باز هم اشاره به گنجایش دارد ) خود گنجایش هم در برگرفتن و پوشانیدن است ؛ واژه پوشیدن یعنی مستور کردن و گاها به مینِ چتر حمایت شناخته شد.
کفش از کپش امده و انرا در کاپشن لاتین میبینیم . کپ یا کاپ همانیست که بعد ها به پاشنه پا ( به دلیل U شکل بودن ان ) و جام یا کاپ ( CUP ) گفته شد که باز هم از برای U شکل بودن ان است . همچنین در گپر که بعد ها کَپَر ( نوعی چادر کوچ نشینان ) آنرا داریم
... [مشاهده متن کامل]
در کَپَک =کفک = کَپ کوچک
کپ که بعد ها کف شد
در کپشن و کاپشن = caption که هم پوشاننده و پنهان کننده است انرا داریم
توضیح اینکه کف میپوشانند و مخفی میکند همانطور که کفش ( کپش ) میپوشانند و مخفی میکند / از سویی پوشاندن در زبان امروزی هم دو چمِ برتن کردن و پنهان کردن دارد ؛ همگی اینها از هم آمدند.
کفش از کپش امده و انرا در کاپشن لاتین میبینیم . کپ یا کاپ همانیست که بعد ها به پاشنه پا ( به دلیل U شکل بودن ان ) و جام یا کاپ ( CUP ) گفته شد که باز هم از برای U شکل بودن ان است . همچنین در گپر که بعد ها کَپَر ( نوعی چادر کوچ نشینان ) آنرا داریم
در کپک = کپ کوچک
در کپ که بعد ها کف شد
در کپشن و کاپشن = caption که هم پوشاننده و پنهان کننده است انرا داریم
روشن اینکه کف میپوشانند و مخفی میکند همانطور که کفش ( کپش ) میپوشانند و مخفی میکند / از سویی پوشاندن در زبان امروزی هم دو چم برتن کردن و پنهان کردن دارد ؛ همگی اینها از هم آمدند.
چیزی که پیداست اینه بر وزن مادر؛ برادر ؛ خواهر، پدر؛پسر؛دختر و . . . . . گبر یا گپر از گپ ِر یا کپ ِر آمده ( صفت فاعلی ساز در دوران قدیم که بعد ها به گر امروزی تبدیل شد ) حال اگر از گپ آمده باشد میشود حرف و فاصله ( gap = سخن یا فاصله ( توضیح اینکه حرف در عربی یعنی فاصله و تحریف یعنی فاصله اندازی و دور ساختن از اصل هر چیزی ) ) و گپر میشود کسی که تحریف میکند یا فاصله می اندازد ( همانی که نوشتید کافر ) اگر از کپ آمده باشد که بعدها کف و کفر از ان ساخته شد میشود پوشاننده؛
مورد دیگر واژه جبر است که گویا با تبدیل گ به ج و پ به ب از گپر ساخته شده و به ظالم و جابر امروزی شناخته میشود و به گمان میرسد نامسلمانان را به این عناوین نسبت دادند؛ پس گویا ظالم، جابر، کافر و مخفی کنندگی از نامسلمانی را به آنان نسبت داده بودند.
... [مشاهده متن کامل]
در کَپَک =کفک = کَپ کوچک
کپ که بعد ها کف شد
در کپشن و کاپشن = caption که هم پوشاننده و پنهان کننده است انرا داریم
توضیح اینکه کف میپوشانند و مخفی میکند همانطور که کفش ( کپش ) میپوشانند و مخفی میکند / از سویی پوشاندن در زبان امروزی هم دو چمِ برتن کردن و پنهان کردن دارد ؛ همگی اینها از هم آمدند.
کفش از کپش امده و انرا در کاپشن لاتین میبینیم . کپ یا کاپ همانیست که بعد ها به پاشنه پا ( به دلیل U شکل بودن ان ) و جام یا کاپ ( CUP ) گفته شد که باز هم از برای U شکل بودن ان است . همچنین در گپر که بعد ها کَپَر ( نوعی چادر کوچ نشینان ) آنرا داریم
در کپک = کپ کوچک
در کپ که بعد ها کف شد
در کپشن و کاپشن = caption که هم پوشاننده و پنهان کننده است انرا داریم
روشن اینکه کف میپوشانند و مخفی میکند همانطور که کفش ( کپش ) میپوشانند و مخفی میکند / از سویی پوشاندن در زبان امروزی هم دو چم برتن کردن و پنهان کردن دارد ؛ همگی اینها از هم آمدند.
چیزی که پیداست اینه بر وزن مادر؛ برادر ؛ خواهر، پدر؛پسر؛دختر و . . . . . گبر یا گپر از گپ ِر یا کپ ِر آمده ( صفت فاعلی ساز در دوران قدیم که بعد ها به گر امروزی تبدیل شد ) حال اگر از گپ آمده باشد میشود حرف و فاصله ( gap = سخن یا فاصله ( توضیح اینکه حرف در عربی یعنی فاصله و تحریف یعنی فاصله اندازی و دور ساختن از اصل هر چیزی ) ) و گپر میشود کسی که تحریف میکند یا فاصله می اندازد ( همانی که نوشتید کافر ) اگر از کپ آمده باشد که بعدها کف و کفر از ان ساخته شد میشود پوشاننده؛
مورد دیگر واژه جبر است که گویا با تبدیل گ به ج و پ به ب از گپر ساخته شده و به ظالم و جابر امروزی شناخته میشود و به گمان میرسد نامسلمانان را به این عناوین نسبت دادند؛ پس گویا ظالم، جابر، کافر و مخفی کنندگی از نامسلمانی را به آنان نسبت داده بودند.
کاپ یعنی اونی که برای پریودی استفاده میکنن
کاپ زدن یعنی رل زدن دو تا دختر
کاپل یعنی جفت شدن یا شیپ کردن
شیپ یعنی دوفردی که بهم میان ولی باهم نیستن
کاپ مدیریتی جهانی یا . . . . . داریم
کاپ کفش پاشته بلند
کلی معنی هست . . . .
کاپ زدن یعنی رل زدن دو تا دختر
کاپل یعنی جفت شدن یا شیپ کردن
شیپ یعنی دوفردی که بهم میان ولی باهم نیستن
کاپ مدیریتی جهانی یا . . . . . داریم
کاپ کفش پاشته بلند
کلی معنی هست . . . .
کاپ قهرمانی
کاپ اخلاق
کاپ مدیریت
کاپ اخلاق
کاپ مدیریت
کاپ = پاشنه هر چیزی کاپ پا = پاشنه پا / کاپ در= پاشنه در
کاپ = نمونه / لنگه
کاپ به کاپ = پاشنه به پاشنه = لنگه به لنگه
کاپ = نمونه / لنگه
کاپ به کاپ = پاشنه به پاشنه = لنگه به لنگه
جام