کاوی


معنی انگلیسی:
cavity, concavity

لغت نامه دهخدا

کاوی. ( ع ص ) به آتش داغ دهنده به عضو. ( آنندراج ). سوزنده پوست را به آهن و مانند آن. ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) دارو یی که سبب سوختن و ضمنا تصلب دهان. عروق و محل برید گی و زخم در انساج بشود و با نتیجه مجاری عروق را بهم آرد و مسام را بند کند مانند زاج و اسید تری کلر استیک .

فرهنگ معین

[ ع . ] (اِ. ) دارویی که سبب سوختن و ضمناً تصلب دهانة عروق و محل بریدگی و زخم در انساج بشود و بالنتیجه مجاری عروق را به هم آرد و مسام را بند کند مانند زاج و اسیدتری کلراستیک .

فرهنگ عمید

در آیین زردشتی، کسی که چشم دارد ولی حقیقت را نمی بیند. = کرپان

گویش مازنی

/kaavi/ گوسفند ماده ی دوساله

دانشنامه عمومی

کاوی یک شهرداری فنلاندی زبان در منطقه ساوونیای شمالی در فنلاند است. است. کاوی همچنین بخشی از کارلیای تاریخی است.
این شهرداری ۲٬۷۷۸ نفر جمعیت دارد و مساحت آن ۷۸۹٫۵۹ کیلومتر مربع ( ۳۰۴٫۸۶ مایل مربع ) است که ۶۷۴٫۱ کیلومتر مربع ( ۲۶۰٫۳ مایل مربع ) آن آب است. تراکم جمعیت ۴٫۸ ساکن در هر کیلومتر مربع ( ۱۲ ساکن در هر مایل مربع ) است. [ ۳]
عکس کاویعکس کاوی
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

مترادف ها

cavity (اسم)
سوراخ، کرم خوردگی دندان، حفره، گودال، کاواک، کاوی

concavity (اسم)
کاوی، تقعر، تو گودی، فرو رفتگی

فارسی به عربی

تجویف

پیشنهاد کاربران

کاوی شکل اوستایی از نام "کی" میباشد بمعنای شاه و شهریار و خسرو
کاوی ها اولین روانشانسان قوم ایران بودند که طبق خصوصیات ملت ایران از آنان بهره می جستند که در طول زمان به مجوس، موبد، مغ و . . . تبدیل شدند . بهترین کسانی که با دروغ و احساست آنها را برای منافع خود تحت کنترل دارند.
کاوی : [ اصطلاح چوپانی ] گوسفندی که برای اولین بار زائیده باشد.
کاوی: [ اصطلاح طب سنتی ]یعنی داغ کننده و سوزنده و مراد از آن دوائی است که جلد را بسبب شدت احراق و تجفیف خود بهم در آورد و مجاری اخلاط آن را مسدود سازد و مسام را بند کند و عضو را بکاود مانند عضو گرم بریان داغ کرده شده مانند زاج و قلقطار

بپرس