کاوک

فرهنگ اسم ها

لغت نامه دهخدا

کاوک. [ وَ ] ( ص ) مخفف کاواک است که پوچ و میان خالی و بی مغز باشد. ( برهان ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) آشیان. مرغ زنبیلی که کبوتر در آن تخم گذارد : [ چو کبتری تبتی خانه کرده هر کاوک چو مار سغدی ره یافته بهر کاواک ] . ( سوزنی )

فرهنگ معین

(وَ ) (ص . ) پوچ ، میان خالی .

فرهنگ عمید

=کاواک

فرهنگستان زبان و ادب

{sinus} [زیست شناسی] حفرۀ هوایی داخل برخی از استخوان ها ازجمله استخوان صورت و جمجمه متـ . سینوس 2

پیشنهاد کاربران

کاوک در پهلوی به چم مفصل نیز است و در لارستانی زانو است
بجز عمود گران نیست روز و شب خورشش
شگفت نیست ازو گر شکمش کاواک است.
لبیبی
"کاوَک"
کاوک بجای سینوس در کالبدشناسی ( آناتومی )

بپرس