کاهوکب
لغت نامه دهخدا
ببردندبسیار گاهو و تخت
نهادند بر تخت دیبا و رخت.
و گاهوکب نیز آمده :
به گاهوکب زر و در مهد عاج
سوی پارس رفت آن خداوند تاج.
و در این لغت و مثال تأمل است و بخاطر میرسد که مصرع چنین باشد: «بگاه و کت زر و در مهد عاج ». عبارت مذکور رشیدی مأخوذ از عبارت مفصل تر جهانگیری است ، اما او لفظ مذکور را مانند برهان در باب کاف تازی آورده و رشیدی بمناسبت لفظ «گاه » بمعنی مکان در کاف فارسی آورده. مؤلف فرهنگ نظام گوید: «حق با رشیدی است که لفظ با کاف فارسی است ، چه در پهلوی گاسونه بوده از لفظ گاس بمعنی مکان و معنی گاسونه تابوت است و احتمال تصحیف در شعر فردوسی است که بجای گاهوکب «گاهونه » بوده که مبدل گاسونه پهلوی است » اما در فهرست شاهنامه ولف گاهو، گاهوکب و گاهونه ( نه با کاف فارسی و نه با کاف تازی ) نیامده است و احتمال دارد که شعر دوم مصحف این بیت فردوسی باشد:
به تابوت زرین و در مهد ساج
فرستادشان زی خداوند تاج.
و بیت اول یا از فردوسی نیست و یا تصحیف شده است و بیت دوم بصورتی که رشیدی تصحیح کرده ،با جستجوی بسیار در شاهنامه با مراجعه بفهرست ولف در مظان کلمات برجسته ، پیدا نشد. ( از حاشیه برهان چ معین ). بمعنی جنازه است و آن تابوتی باشد قبه دار که مرده را در آن گذارند و بجانب قبر برند. ( برهان ).
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید