کاه کهنه بباد دادن. [ هَِ ک ُ ن َ / ن ِ ب ِ دَ ] ( مص مرکب ) لاف زدن. ( غیاث از بهارعجم و رشیدی ). لاف زدن و فخر کردن. ( برهان ). حکایات سخنان زمانه گذشته بجهت عظم شأن خود گفتن. ( غیاث نقل از سراج ). رجوع به «کاه پارینه بباد دادن » شود.