کاه پاره

لغت نامه دهخدا

کاهپاره. [ رَ / رِ ] ( اِ مرکب ) پاره کاه. قطعه ای از ساقه خشک و درهم شکسته گندم و تکه کاه :
کهربا را بگوی تا نبرد
چه کند کاهپاره مسکین.
سعدی.

فرهنگ فارسی

( اسم ) ریز. کاه : [ چند گویی که مهر از و بر دار خویشتن را بصبرده تسکین ? ] [ کهربا را بکوی تا نبرد چه کند کاه پار. تسکین ] . ( سعدی )

پیشنهاد کاربران

بپرس