این گونه ادعاها معمولاً بدون توجه به اصول زبان شناسی تاریخی، تحول واجی، و شواهد متنی ساخته می شوند. من مرحله به مرحله به این موارد پاسخ می دهم و منابع معتبر هم می آورم:
- - -
۱. �فارسی قاف ندارد� ❌
... [مشاهده متن کامل]
این ادعا کاملاً نادرست است.
واج /q/ ( = ق ) در فارسی میانه و دری وجود داشته است.
در متون پهلوی و فارسی میانه شواهدی از آن داریم.
در فارسی دری ( قرون ۳–۴ هـ ) ده ها واژه با قاف دیده می شود: قارون، قباد، قزوین، قفس، قصر، قند، قلم، قیصر…
درست است که در لهجه تهرانی ق و غ ادغام شده اند، ولی در فارسی افغانستان، تاجیکستان و بسیاری لهجه های خراسانی هنوز /q/ مستقل وجود دارد.
📖 منبع: Lazard, G. La langue des plus anciens monuments de la prose persane ( 1963 ) .
- - -
۲. �گوگوش = قو قورخماق� ❌
گوگوش نام هنری است، نه واژه ترکی. در اصل از یک لقب خانوادگی ارمنی گرفته شده.
�قو� پرنده ای است که هم در فارسی ( از پهلوی kōg ) وجود داشته، هم در ترکی.
�قورخماق� در ترکی یعنی �ترسیدن�. اما در فارسی �گرخیدن� ( = گریختن، فرار کردن ) ریشه ی ایرانی دارد، از اوستایی gərəh - ( گریختن ) .
📖 منابع:
Bartholomae, Altiranisches W�rterbuch ( 1904 ) .
دهخدا، مدخل �گرخیدن�.
- - -
۳. �قاراوان = قارا وان� ❌
�قارا� در ترکی = سیاه. درست.
اما �وان� در نام های جغرافیایی ریشه ترکی ندارد:
شهر وان از ریشه اورارتویی Biaina است.
� - وان� در فارسی پسوند مکان ساز است ( مانند سیروان، مریوان، سراوان ← از اوستایی - vāna ) .
نخجوان و ایروان ریشه ارمنی دارند.
📖 منابع:
Eilers, W. Iranische Ortsnamenkunde ( 1982 ) .
H�bschmann, H. Altarmenische Ortsnamen ( 1904 ) .
- - -
۴. �همه ی - مه ها ترکی است� ❌
این یکی از جعل های بزرگ است.
بسیاری از واژه های فارسی و اوستایی با - مه ختم می شوند و هیچ ربطی به ترکی ندارند:
تخمه ← اوستایی taxma - ( دانه ) .
قمقمه ← فارسی میانه qamqamē.
خامه ← پهلوی xāmik.
کرشمه ← ریشه ایرانی karš - ( ناز ) .
نغمه ← وام واژه عربی ( نغمة ) .
بله، واژه هایی مثل دگمه، قابلمه، قورمه ترکی هستند، اما بسیاری دیگر ایرانی یا عربی اند.
📖 منابع:
Bartholomae, Altiranisches W�rterbuch ( 1904 ) .
MacKenzie, A Concise Pahlavi Dictionary ( 1971 ) .
- - -
۵. �دگمه از دوغونماق/توگمک ترکی است� ❌
در فارسی �تکمه/دگمه� از ریشه ایرانی tak - ( فشردن، گره زدن ) آمده است.
در اوستایی: tak - = فشردن، بستن.
در فارسی میانه: takm = گره کوچک.
در سانسکریت: takman - = گره.
در ترکی عثمانی هم �d�ğme� هست، ولی این احتمالاً از فارسی گرفته شده یا هم ریشه مستقل است.
📖 منابع:
Bartholomae, Altiranisches W�rterbuch.
MacKenzie, Pahlavi Dictionary.
Monier - Williams, Sanskrit Dictionary.
- - -
۶. �قابلمه� ❌
�قاب� ← از فارسی میانه و سغدی ( ظرف، قالب ) .
� - لمه� ← پسوند اسم ساز در فارسی.
بنابراین �قابلمه� = �ظرف گرداگرد�، یعنی ظرفی با دیواره.
این تحلیل در فرهنگ ریشه واژگان فارسی ( علی نورایی ) آمده است.
- - -
۷. �گرخیدن = قورخماق� ❌
در فارسی: �گرخیدن� = گریختن / فرار کردن.
در ترکی: �قورخماق� = ترسیدن.
معنایشان کاملاً متفاوت است.
📖 منابع:
دهخدا، مدخل �گرخیدن�.
Bartholomae, Altiranisches W�rterbuch ( مدخل gərəh - ) .
- - -
۸. نمونه های جعلی دیگر
دیشلمه: این ترکیب در فارسی ریشه ندارد، ساخته پرداخته است. �دلمه� در فارسی وام واژه ترکی است، درست.
ساچمه: از �ساچماق� ترکی، درست. اما �تخمه، قمقمه، کرشمه� همه ایرانی اند.
نغمه: عربی است، هیچ ربطی به ترکی ندارد.
خامه: ایرانی است، از پهلوی.
تسمه: از ریشه tasm عربی.
- - -
📌 جمع بندی
ادعاهای مطرح شده همگی نمونه های مغالطه ی تطبیق صوری ( false etymology ) هستند.
برای ریشه شناسی علمی باید:
1. شواهد متنی از اوستایی، پهلوی و فارسی میانه داشت.
2. قوانین آوایی و معنایی را رعایت کرد.
3. منابع معتبر زبان شناسی را بررسی کرد.
✅ نتیجه: این ادعاها پایه علمی ندارند و صرفاً ساخته شده اند برای تحریف تاریخ و زبان فارسی.
- - -
- - -
۱. �فارسی قاف ندارد� ❌
... [مشاهده متن کامل]
این ادعا کاملاً نادرست است.
واج /q/ ( = ق ) در فارسی میانه و دری وجود داشته است.
در متون پهلوی و فارسی میانه شواهدی از آن داریم.
در فارسی دری ( قرون ۳–۴ هـ ) ده ها واژه با قاف دیده می شود: قارون، قباد، قزوین، قفس، قصر، قند، قلم، قیصر…
درست است که در لهجه تهرانی ق و غ ادغام شده اند، ولی در فارسی افغانستان، تاجیکستان و بسیاری لهجه های خراسانی هنوز /q/ مستقل وجود دارد.
📖 منبع: Lazard, G. La langue des plus anciens monuments de la prose persane ( 1963 ) .
- - -
۲. �گوگوش = قو قورخماق� ❌
گوگوش نام هنری است، نه واژه ترکی. در اصل از یک لقب خانوادگی ارمنی گرفته شده.
�قو� پرنده ای است که هم در فارسی ( از پهلوی kōg ) وجود داشته، هم در ترکی.
�قورخماق� در ترکی یعنی �ترسیدن�. اما در فارسی �گرخیدن� ( = گریختن، فرار کردن ) ریشه ی ایرانی دارد، از اوستایی gərəh - ( گریختن ) .
📖 منابع:
دهخدا، مدخل �گرخیدن�.
- - -
۳. �قاراوان = قارا وان� ❌
�قارا� در ترکی = سیاه. درست.
اما �وان� در نام های جغرافیایی ریشه ترکی ندارد:
شهر وان از ریشه اورارتویی Biaina است.
� - وان� در فارسی پسوند مکان ساز است ( مانند سیروان، مریوان، سراوان ← از اوستایی - vāna ) .
نخجوان و ایروان ریشه ارمنی دارند.
📖 منابع:
- - -
۴. �همه ی - مه ها ترکی است� ❌
این یکی از جعل های بزرگ است.
بسیاری از واژه های فارسی و اوستایی با - مه ختم می شوند و هیچ ربطی به ترکی ندارند:
تخمه ← اوستایی taxma - ( دانه ) .
قمقمه ← فارسی میانه qamqamē.
خامه ← پهلوی xāmik.
کرشمه ← ریشه ایرانی karš - ( ناز ) .
نغمه ← وام واژه عربی ( نغمة ) .
بله، واژه هایی مثل دگمه، قابلمه، قورمه ترکی هستند، اما بسیاری دیگر ایرانی یا عربی اند.
📖 منابع:
- - -
۵. �دگمه از دوغونماق/توگمک ترکی است� ❌
در فارسی �تکمه/دگمه� از ریشه ایرانی tak - ( فشردن، گره زدن ) آمده است.
در اوستایی: tak - = فشردن، بستن.
در فارسی میانه: takm = گره کوچک.
در سانسکریت: takman - = گره.
در ترکی عثمانی هم �d�ğme� هست، ولی این احتمالاً از فارسی گرفته شده یا هم ریشه مستقل است.
📖 منابع:
- - -
۶. �قابلمه� ❌
�قاب� ← از فارسی میانه و سغدی ( ظرف، قالب ) .
� - لمه� ← پسوند اسم ساز در فارسی.
بنابراین �قابلمه� = �ظرف گرداگرد�، یعنی ظرفی با دیواره.
این تحلیل در فرهنگ ریشه واژگان فارسی ( علی نورایی ) آمده است.
- - -
۷. �گرخیدن = قورخماق� ❌
در فارسی: �گرخیدن� = گریختن / فرار کردن.
در ترکی: �قورخماق� = ترسیدن.
معنایشان کاملاً متفاوت است.
📖 منابع:
دهخدا، مدخل �گرخیدن�.
Bartholomae, Altiranisches W�rterbuch ( مدخل gərəh - ) .
- - -
۸. نمونه های جعلی دیگر
دیشلمه: این ترکیب در فارسی ریشه ندارد، ساخته پرداخته است. �دلمه� در فارسی وام واژه ترکی است، درست.
ساچمه: از �ساچماق� ترکی، درست. اما �تخمه، قمقمه، کرشمه� همه ایرانی اند.
نغمه: عربی است، هیچ ربطی به ترکی ندارد.
خامه: ایرانی است، از پهلوی.
تسمه: از ریشه tasm عربی.
- - -
📌 جمع بندی
ادعاهای مطرح شده همگی نمونه های مغالطه ی تطبیق صوری ( false etymology ) هستند.
برای ریشه شناسی علمی باید:
1. شواهد متنی از اوستایی، پهلوی و فارسی میانه داشت.
2. قوانین آوایی و معنایی را رعایت کرد.
3. منابع معتبر زبان شناسی را بررسی کرد.
✅ نتیجه: این ادعاها پایه علمی ندارند و صرفاً ساخته شده اند برای تحریف تاریخ و زبان فارسی.
- - -
گراوان ( سردشت ) یا قارا وان؟؟چون در زبان فارسی حرف قاف نیست به خاطر آن به قاف می گویند . گاف مثلا به قوقوش ( پرنده قو در تورکی ) می گویند. گوگوش به قورخماق ( ترسیدن در تورکی ) می گویند. گورخید. و به قور ( جرقه های آتش در تورکی می گویند گر ( گر گرفتگی= پوشلنماق )
... [مشاهده متن کامل]
قاراوان= قارا وان، قارا مثل قارا باغ، قاراداغ، قارا دنیز
وان مثل شهر وان ترکیه، سیروان، شیروان، کندوان، لیقوان، سراوان، تایوان، لیتوانی، یووان، مریوان، نخجوان ، ایروان ( ایری وان= باغ بزرگ )
... [مشاهده متن کامل]
قاراوان= قارا وان، قارا مثل قارا باغ، قاراداغ، قارا دنیز
وان مثل شهر وان ترکیه، سیروان، شیروان، کندوان، لیقوان، سراوان، تایوان، لیتوانی، یووان، مریوان، نخجوان ، ایروان ( ایری وان= باغ بزرگ )