همان Constructivism است که در فارسی آن را ره �ساخت گرایی� ترجمه می کنند. یا به سخنی دیگر، می توان آن را به �برساخت گرایی� برگرداند. [با �ساختارگرایی� اشتباه گرفته نشود]
ساخت گرایی/برساخت گرایی [کنستراکتیویسم] نامِ جنبشی هنری در آغازِ سده ی بیستم است که ولادیمیر تاتلین به همراهِ الکساندر رودچنکو آن را، در سال ۱۹۱۵، پایه نهادند. هنرِ برساخت گرا هنری انتزاعی و سختگیرانه بود که می کوشید بازتابی از جامعه ی صنعتیِ مدرن و فضاهایِ شهری آن را آینگی کند. این جنبش سبک های تزئینی را به سودِ رشته ای از موادِ صنعتی و خشک کنار زدند تا روحِ خشک و صنعتی جهانِ روزگار خودشان را در کارهای هنری شان نیز محقق کنند. ساخت گرایان، که بر وجهِ قالبِ آن روزگار که همانا رویکردهای هوادارِ ایده ی �هنربرای هنر� بود شوریده بودند، هنر را ابزاری برای گفتگو با اجتماع و پهنه و جایگاهی برای بروز و بازنمایی اجتماعیِ پرسمان های روزگار می دانستند. ازهمین رو، آنان با سوسیالیسم، مارکسیسم، و آوانگاردهای پیشرویِ روس پیوندِ تنگاتنگی داشتند.
... [مشاهده متن کامل]
ساخت گرایی/برساخت گرایی [کنستراکتیویسم] نامِ جنبشی هنری در آغازِ سده ی بیستم است که ولادیمیر تاتلین به همراهِ الکساندر رودچنکو آن را، در سال ۱۹۱۵، پایه نهادند. هنرِ برساخت گرا هنری انتزاعی و سختگیرانه بود که می کوشید بازتابی از جامعه ی صنعتیِ مدرن و فضاهایِ شهری آن را آینگی کند. این جنبش سبک های تزئینی را به سودِ رشته ای از موادِ صنعتی و خشک کنار زدند تا روحِ خشک و صنعتی جهانِ روزگار خودشان را در کارهای هنری شان نیز محقق کنند. ساخت گرایان، که بر وجهِ قالبِ آن روزگار که همانا رویکردهای هوادارِ ایده ی �هنربرای هنر� بود شوریده بودند، هنر را ابزاری برای گفتگو با اجتماع و پهنه و جایگاهی برای بروز و بازنمایی اجتماعیِ پرسمان های روزگار می دانستند. ازهمین رو، آنان با سوسیالیسم، مارکسیسم، و آوانگاردهای پیشرویِ روس پیوندِ تنگاتنگی داشتند.
... [مشاهده متن کامل]
ساخت گرایی