لغت نامه دهخدا
کان کن.[ ک َ ] ( نف مرکب ) شخصی را گویند که کان را میکند. ( برهان ) ( آنندراج ). معدنچی و آنکه در معدن کار کند. ( ناظم الاطباء ). || ( اِخ ) به طریق کنایه فرهاد را گویند. ( از برهان ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).
فرهنگ فارسی
( صفت ) ۱ - آنکه معدن را کند تا فلز استخراج کند . ۲ - مقنی .