کان لم یکن
/kAnalamyakon/
برابر پارسی: رها شده، دور ریخته، افکنده، افتاده
معنی انگلیسی:
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
پیشنهاد کاربران
انگار نه انگار. از چه میپرسی. شتر دیدی ندیدی. ببر به گور. نادیده بگیر . نِلقُش نَزَن. دهان نگشاید. دهان باز نکن و . . . . . .
معانی در اصلاحات متفاوت می باشد
در حقوق یعنی بی ارزش یا از درجه اعتبار ساقط می باشد ولی در اصطلاح عامیانه
یعنی دیده نشده یا هیچ و پوچ یا تهی
در حقوق یعنی بی ارزش یا از درجه اعتبار ساقط می باشد ولی در اصطلاح عامیانه
یعنی دیده نشده یا هیچ و پوچ یا تهی
نادیده. ناشنیده . ناکرده:کان لم یکن.
از درجه اعتبار ساقط شدن
کان لم یکن: همتای پارسی این ترکیب عربی، این است:
آنابیش ānābiŝ ( پهلوی: ānābiŝn )
آنابیش ānābiŝ ( پهلوی: ānābiŝn )
درود وقت بخیر بهترین فعل از نظر حقوقی برای کان لم یکن چیست ؟؟
تلقی می گردد ، است ، می باشد و . . .
تلقی می گردد ، است ، می باشد و . . .
گویی نبوده است
🇮🇷 همتای پارسی: گویی نبوده است 🇮🇷
گویی هر گز نبوده است - هرگز موجودیت نیافته -
از اول نبودن
از بین رفتن، ارزش نداشتن
گویی نبوده است معادل فارسی این کلمه میشود
باطل - منسوخ - ملغی - بی اعتبار - بی اثر - مانند آنکه هرگز وجود نداشته
فسخ
باطل شده
در یک کلام ( منتفی )
دقیق تر و تخصصی تر اگربخواهیم حرف بزنیم بایدبگوییم:این عبارت از چهار کلمه تشکیل شده:کَ:اَدات تشبیه است یعنی مانندومثل، أنْ:حرف مصدریّ است به معنای که و اینکه. لَمْ:ادات نفی است. یَکُنْ:ابتدا یکون ( بمعنای میباشد ) بوده و بعدازآنکه سرش لَم ( ادات نفی ) درآمد به این شکل درآمد.
... [مشاهده متن کامل]
پس معنای تحت اللفطی شد: مثلِ اینکه نبوده است.
... [مشاهده متن کامل]
پس معنای تحت اللفطی شد: مثلِ اینکه نبوده است.
بی اثر، ترتیب اثر ندادن، لغو، ملغی ، فاقد اعتبار
انگار، نه انگار که بوده است.
بی اعتبار، بدون اعتبار
مثال: در صورت عدم رفع نواقص در مهلت 30 روزه، تقاضای شرکت کان لم یکن تلقی میشود ( بی اعتبار تلقی میشود - بدون اعتبار تلقی میشود ) .
مثال: در صورت عدم رفع نواقص در مهلت 30 روزه، تقاضای شرکت کان لم یکن تلقی میشود ( بی اعتبار تلقی میشود - بدون اعتبار تلقی میشود ) .
چیزی که قبلاً بوده و الان دیده محو و نیست شده.
بی اعتبار - قابل استناد نبودن - الزامی برای پذیرش نداشتن
بی اعتبار - حذف و بی اثر - قابل استناد نبودن
بیخیالی طی کردن راجع به موضوع
از شرش بگذره
از شرش بگذره
چنان نابود شود که انگار از ازل وجود نداشته.
حذف کنارگذاشتن موضوعی؟برای مثال بند وماده ازقانونی خلافی که درواقع بااشکالاتی مواجه است
همچین چیزی ویا عملی که صورت گرفته دیگر به قوت خوداعتبارواثری ندارد. مثل اینکه نبوده ونیست.
شتر دیدی ندیدی
غیر قابل استناد. مستند نیست. غیر قابل اعتنا
بی اثر بودن - نابود شده
بی تاثیر, بدون اثر, ترتیب اثر ندادن
حذف ـ محو شود، لغو ـ ملغی گردد
صفر - بی اعتبار - ملغی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٣)