کامیابی. [ کام ْ ] ( حامص مرکب ) نیکبختی واقبال. تمتع و برخورداری. ( ناظم الاطباء ). کامرانی. نجاح. ظفر. فوز. پیروزی. فیروزی. توفیق : کام تو موقوف زاری دل است بی تضرع کامیابی مشکل است.مولوی.
good (اسم)خیر، خوبی، کامیابی، مال منقول، مال التجارهspeed (اسم)شتاب، سرعت، تندی، وضع، حالت، کامیابی، میزان شتاب، درجه تندیsuccess (اسم)موفقیت، پیروزی، ترقی، نتیجه، کامیابی، توفیق، کامرواییprosperity (اسم)موفقیت، سرسبزی، کامیابی، کامکاریglee (اسم)شادی، خوشی، زیبایی، خوشحالی، سرور و نشاط، خوشی و نشاط، ساز و نواز، اسباب موسیقی، کامیابیpalm (اسم)نخل، کامیابی، نخل خرما، وجب، نشانه پیروزی، کف دست انسان، کف پای پستانداران، کف هر چیزی