خورشها فرستید و یاری کنید
نه بر ما همی کامگاری کنید.
فردوسی.
که پیش من آیند و خواری کنندبه من بر مگر، کامگاری کنند.
فردوسی.
اگر بخت یکباره یاری کندبرین طبع من کامگاری کند.
فردوسی.
به گردنکشان گفت یاری کنیدبرین دشمنان کامگاری کنید.
فردوسی.
زبان به که او کامداری کندچو کامش رسد، کامگاری کند.
نظامی.