کاموئش، لوئیش واز د (۱۵۲۴ـ۱۵۸۰)(Camoëns, Luis Vaz de)
کاموئش، لوئیش واز د
شاعر و نظامی پرتغالی. به مأموریت های نظامی گوناگونی رفت و در ۱۵۵۸ کشتی اش غرق شد. در منظومۀ لوسیادها (۱۵۷۲) بسیاری از حوادث تاریخ پرتغال را از رهگذر داستان واسکو دو گامای کاشف بازگو می کند. این اثر به محض انتشار اقبال عام یافت و به حماسۀ ملی پرتغال تبدیل شد. اشعار غنایی وی نیز، که پس از مرگش منتشر شدند، اکنون اهمیت بسیاری دارند. ماجراهای عاشقانه اش در دربار پرتغال سریعاً به شایعاتی دامن زد و کاموئش ناگزیر جلای وطن کرد. در غربت مرثیۀ تبعید و همچنین تعدادی غزل نغز را سرود. در ۱۵۴۷ در شمال افریقا با مغربی ها جنگید و در جریان حمله به سئوتا چشم راست خود را از دست داد. پس از آن دو سال دیگر نیز در این منطقه باقی ماند و اشعاری سرود که بعضی از آن ها سرشار از غم و نومیدی و برخی فلسفی بودند. در ۱۵۴۹ در تدارک سفر به هند بود، اما تصمیم گرفت به لیسبون بازگردد. در ۱۵۵۲ به جرم مجروح ساختن افسر محافظ شاه به زندان افتاد؛ آزادی او مشروط به مسافرت به هند از راه دریا شد (۱۵۵۳). در شرق درماندگی در هند، فیلودمو، و هجو مسابقات پهلوانی را سرود. کاموئش درپی ماجراهایی مثل غرق شدن کشتی، زندانی شدن در گوا، موزامبیک، و کامبوج، که در آن جا از راه دریای بابل را نوشت، به پرتغال بازگشت (۱۵۶۹). در ۱۵۷۸ نبرد آلکاسار (القصر) پیش آمد که کاموئش اندوه خویش را در ازدست دادن حامی اش سباستین (۱۵۵۴ـ ۱۵۷۸)، فرمانروای پرتغال، در غزلی بیان کرد. سرانجام در تهیدستی و براثر بیماری طاعون درگذشت.
کاموئش، لوئیش واز د
شاعر و نظامی پرتغالی. به مأموریت های نظامی گوناگونی رفت و در ۱۵۵۸ کشتی اش غرق شد. در منظومۀ لوسیادها (۱۵۷۲) بسیاری از حوادث تاریخ پرتغال را از رهگذر داستان واسکو دو گامای کاشف بازگو می کند. این اثر به محض انتشار اقبال عام یافت و به حماسۀ ملی پرتغال تبدیل شد. اشعار غنایی وی نیز، که پس از مرگش منتشر شدند، اکنون اهمیت بسیاری دارند. ماجراهای عاشقانه اش در دربار پرتغال سریعاً به شایعاتی دامن زد و کاموئش ناگزیر جلای وطن کرد. در غربت مرثیۀ تبعید و همچنین تعدادی غزل نغز را سرود. در ۱۵۴۷ در شمال افریقا با مغربی ها جنگید و در جریان حمله به سئوتا چشم راست خود را از دست داد. پس از آن دو سال دیگر نیز در این منطقه باقی ماند و اشعاری سرود که بعضی از آن ها سرشار از غم و نومیدی و برخی فلسفی بودند. در ۱۵۴۹ در تدارک سفر به هند بود، اما تصمیم گرفت به لیسبون بازگردد. در ۱۵۵۲ به جرم مجروح ساختن افسر محافظ شاه به زندان افتاد؛ آزادی او مشروط به مسافرت به هند از راه دریا شد (۱۵۵۳). در شرق درماندگی در هند، فیلودمو، و هجو مسابقات پهلوانی را سرود. کاموئش درپی ماجراهایی مثل غرق شدن کشتی، زندانی شدن در گوا، موزامبیک، و کامبوج، که در آن جا از راه دریای بابل را نوشت، به پرتغال بازگشت (۱۵۶۹). در ۱۵۷۸ نبرد آلکاسار (القصر) پیش آمد که کاموئش اندوه خویش را در ازدست دادن حامی اش سباستین (۱۵۵۴ـ ۱۵۷۸)، فرمانروای پرتغال، در غزلی بیان کرد. سرانجام در تهیدستی و براثر بیماری طاعون درگذشت.
wikijoo: کامویش،_لوییش_واز_د_(۱۵۲۴ـ۱۵۸۰)