کامل مرد

فرهنگ فارسی

( صفت ) مردی که سنی معتنی به از او گذشته بزاد بر آمده : [ آنجا نمایند. داد ستان کامل مردی که عینک دودی بچشم داشت دستها را به پشت زده ... قدم میزد ]

واژه نامه بختیاریکا

مرد میانسال

پیشنهاد کاربران

بپرس