کامل شدن

لغت نامه دهخدا

کامل شدن. [ م ِ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) به انجام رسیدن. انجام شدن. ( یادداشت مؤلف ). به حد کمال رسیدن. کمال یافتن. بی نقصان شدن.

فرهنگ فارسی

بانجام رسیدن

مترادف ها

ripen (فعل)
رسیدن، رسیده کردن یا شدن، کامل شدن

فارسی به عربی

انضج

پیشنهاد کاربران

بپرس