کام و دام. [ م ُ ] ( اِ مرکب ، از اتباع ) بد و خوب.خوب و زشت. نیک و بد. پستی و بلندی و امثال آن. ( یادداشت مؤلف ). شیرین و تلخ. راحت و رنج : گذشته بر او بر بسی کام و دام یکی تیز پایی «ودانوش » نام.عنصری.