کالیوی


معنی انگلیسی:
imbecility

لغت نامه دهخدا

کالیوی. ( حامص ) هذیان. هُجْر: چون بکوبند [ عاقرقرحا را ] و اندر سرکه آغارند و در دندان نهند درد دندان ساکن گرداند و لرز و آزیش که با کالیوی بود. ( الابنیه عن حقایق الادویه ). و از اندام شکنج را که با کالیوی بود فوتنج [ پودنه ] سود دارد. ( الابنیه عن حقایق الادویه ). و [ عاقرقرحا ] لرز و آزیش ببرد که با کالیوی بود. ( الابنیه عن حقایق الادویه ).

پیشنهاد کاربران

بپرس