کالیو کردن. [ وْ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) سرگشته و گیج کردن : و بخاری از وی سر دماغ شود که مردم را کالیو کند تا اندیشه بشولیده شود. ( کیمیای سعادت ).
( مصدر ) سر گشته کردن گیج کردن : [ و بخاری از وی سر دماغ شود که مردم را کالیو کند تا اندیشه بشولیده شود ] . ( کیمیای سعادت )