کالیسون

دانشنامه عمومی

کالیسون یک شیرینی سنتی فرانسوی است که از خمیری یکدست، زرد کم رنگ و همگن از میوه های شیرین شده ( مخصوصاً پوست های هندوانه و پرتقال ) و بادام آسیاب شده با لایه ای نازک خامه یخی تشکیل شده است. آنها بافتی شبیه به مارزیپان دارند، اما با طعم میوه ای تر و مشخصاً خربزه مانند. آنها اغلب بادام شکل هستند و معمولاً حدود پنج سانتی متر اندازه دارند.
کالیسون ها به طور سنتی با شهر اکس آن پروونس، فرانسه مرتبط هستند. در نتیجه، بیشتر عرضه جهان همچنان در منطقه پروونس ارائه می شود.
اعتقاد بر این است که کالیسون ریشه در ایتالیای قرون وسطایی دارد. یکی از اولین ارجاعات شناخته شده به کالیسون ها در کتاب کرونیکل ونیزی ها مارتینو دی کانال در سال ۱۲۷۵ بود. در متن اولیه قرن دوازدهم که به زبان لاتین قرون وسطایی نوشته شده بود از کلمه calisone برای اشاره به کیکی که با بادام و آرد درست می شد استفاده می شد. یکی دیگر از شیرینی های که تصور می شود از بستگان کالیسون مدرن باشد، کالیسونیا ( kalitsounia ) است که با مارزیپان، آجیل و ادویه هایی مانند دارچین و میخک درست می شد و در مکان هایی که ونیزی ها اشغال کرده بودند، مانند کرت یافت می شد.
برخی ورود کالیسون ها به پروونس را در اواسط قرن پانزدهم در دومین عروسی پادشاه رنه آنژو دنبال می کنند. برخی دیگر معتقدند که بادام تا قرن شانزدهم به شکل مدرن خود معرفی نشده بود، زیرا این زمانی بود که بادام به یک محصول ثابت در اکس آن پروونس تبدیل شد. [ ۱]
عکس کالیسون
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

کالیسون؛ به مفهوم پُر شده. یا شیرینی یا کیک و کلوچه ای که از ادویه ها و مَغزها پُر شده باشد. فلسفه ی معنایی این کلمه به شرح زیر می باشد؛
کالیوْ؛ برگرفته از کلمه ی خالی به معنا و مفهوم تُهی و میان دار.
...
[مشاهده متن کامل]

اصطلاح میوه ی کال، یعنی میوه ای که هنوز پُر نشده و نرسیده است.
به مسیر عبور جریان آب هم که در سطح زمین شکاف ایجاد کرده و خالی کرده باشد و آب نداشته باشد کال گویند. اصطلاح کالشور در نمک زارها و کویرهای ایران بسیار نام گذاری گردیده است. کلمه کالیمانی و کالیمانجارو نیز مرتبط با این مفهوم می باشد.
کلمه ی کالیبر نیز به لوله تفنگ که گلوله در آن حرکت می کند گویند. کلمه کُلْت نیز مرتبط با همین راسته ی مفهومی می باشد.
اصطلاح کالیبره کردن نیز به مفهوم لقّی گیری در صنعت، یک اصطلاح رایج می باشد.
اصطلاح کالیمبا در هنر موسیقی نیز به نوعی ساز که دارای جعبه تو خالی با تیغه هایی نصب شده بر روی آن گفته می شود.
اصطلاح کالِج با ترجمه و برگردان دانشکده و آموزشگاه و کلمه ی کالچر با نگارش culture با ترجمه و برگردان فرهنگ و تمدن و سلول به مفهوم یک کار نرم افزاری و فکری و آموزشی یا پُر نمودن تفکر برای ساختن فرهنگ، ترجمه سلول نیز یک ترجمه موازی و غیرانطباقی برای کلمه ی کالچر می باشد.
کلمه و اصطلاح کِلْک شکردار نیز به نِی تو خالی که داخلش شیره ای شیرین دارد گویند.
اصطلاح کَلَک زدن نیز به مفهوم جیب بری و خالی کردن و فریب دادن یک اصطلاح رایج امروزی می باشد.
اصطلاح کَلَکْ هم که روی آب می اندازند به مفهوم قایق و تَشتَکی تو خالی که روی آب قرار بگیرد مفهوم دارد.
کلمه ی کالبد به معنی غالب، کلمه ای مرتبط که در یک جایگاه کاربردی دیگر با ترجمه ی جسد در حال استفاده امروزی می باشد.
اصطلاح کالون یا گالون به مفهوم پیت و دَبّه و یا پارچ در حال استفاده امروزی می باشد.
کلمه ی کالری یا گالری تحت عنوان پوشه و پوشاندن یا فولدر به مفهوم فضایی برای پُر کردن و گالری ماشین نیز اصطلاح رایج قابل استفاده در زمان ما می باشد. حتی کلمه کالری که واحد سنجش حرارت و گرما و انرژی می باشد مرتبط با این مفهوم می باشد.
میانکاله ؛ این کلمه نیز یک کانسپت کلامی با دو مفهوم موازی در یک کلمه می باشد. تحت عنوان نام شهر و مکانی که در میان یک کال قرار گرفته باشد.
کالسکه؛ نوعی از گاری که دارای یک فضای درون دار باشد.
حرف ک قابل تبدیل به حرف خ در قوانین کلمات است. این دو حرف با توجه به نزدیک بودن محل صدور آوایشان قابل تغییر در کلمات می باشند. مثل مکان و خانه. مثل کروش و خروش یا کورشید و خورشید و فراوان از این دست کلمات.
کلمه ی خَلْته و خِلار به مفهوم کیسه ی کوچک و بزرگ نیز مرتبط با مفهوم خالی بودن و فضا داشتن می باشد. البته کلمه ی خَلته برای اشیاء کوچک و سنگین و خِلار برای چیزهای سبک و پر حجم مثل پنبه و کاه در حال استفاده ی امروزی نیز می باشد.
از زاویه ی قانون تلاطم و چرخش و پخته شدن حروف و تغییر شکل حروف در پاتیل کلمات مرتبط با کلمه ی کَوَلْ نیز می باشد. اصطلاح کور و کَوَل نیز به صورت فیزیکی در اندام انسان در حال استفاده و به صورت معنایی به انسانهای نادان اطلاق می شود. در قنات ها و صنعت فاضلاب نیز اصطلاح کَوَل گذاری یا گلوگذاری برای جلوگیری از ریزش دیواره ی چاه نیز یک اصطلاح رایجی می باشد.
گالیله یا کالیله و کالیستنس ؛ صفتی برای انسان های دانشمند که به مرحله ای از علم می رسند که متوجه نادانی و کال بودن خود می شوند. انسان هایی که مانند یک میوه ی کال که دائماً در حال پُر کردن خود می باشند و دائماً در حال یادگیری و علم آموزی و تشنه ی علم هستند.
اگر از قانون مُصَوِّت ها هم به این کلمه ورود کنیم کلماتی از قبیل کَل کال کول کیل کوله کیله، باز هم حوزه ی مفاهیم را گسترده تر می کند.

بپرس