کالنجه

لغت نامه دهخدا

کالنجه. [ ل َ ج َ / ج ِ ] ( اِ ) فاخته ، و آن پرنده ای است مشهور و شیرازیان آن را قالنجه خوانند. ( برهان ) ( آنندراج ) ( از شعوری ج 2 ورق 259 ). صاحب جهانگیری گفته است قاف درزبان فارسی نیامده و عوام آن را قالنجه گویند. ( آنندراج ). و به عربی صلصل گویند. ( برهان ) ( از شعوری ج 2 ورق 259 ). و بعضی عکه را نیز قالنجه گفته اند. ( برهان ). به فارسی اسم عقعق است. ( فهرست مخزن الادویه ). ورشان. کالِنجَه ، عقعق که عوام شیراز قالنجه گویند و بعضی فاخته را گویند، و اول اصح است. ( فرهنگ رشیدی ).

فرهنگ معین

(لِ جِ ) (اِ. ) فاخته .

فرهنگ عمید

= فاخته

جدول کلمات

فاخته , کوکو

پیشنهاد کاربران

بپرس