[ویکی الکتاب] ریشه کلمه:
رمم (۲ بار)
ک (۱۴۷۸ بار)
«رِمّ» (بر وزن جنّ) به معنای اجزاء خردی است که از چوب یا کاه بر زمین می ریزد و «رَمّ» و «ترمیم» نیز به معنای اصلاح اشیاء پوسیده است.
استخوان پوسیده. . و این مثل رفات است که در «رفت» گذشت. جوهری پس از آنکه رمیم را استخوان پوسیده معنی کرده گوید علت اینکه رمیم در آیه مفرد آمده آن است که در ماده فعیل مذکر و مؤنث و جمع یکسان آید . یعنی آن باد چیزی را که بر آن میوزید نمیگذاشت مگر آنکه مانند استخوان پوسیده و سائیده میکرد. نظیر این آیه است . نا گفته نماند رم به فتح (ر) به معنی اصلاح نیز آمده است در اقرب گوید (رمّ البناء رمّاً: اصلحه» ولی در قرآن فقط در معنای فوق به کار رفته است.
رمم (۲ بار)
ک (۱۴۷۸ بار)
«رِمّ» (بر وزن جنّ) به معنای اجزاء خردی است که از چوب یا کاه بر زمین می ریزد و «رَمّ» و «ترمیم» نیز به معنای اصلاح اشیاء پوسیده است.
استخوان پوسیده. . و این مثل رفات است که در «رفت» گذشت. جوهری پس از آنکه رمیم را استخوان پوسیده معنی کرده گوید علت اینکه رمیم در آیه مفرد آمده آن است که در ماده فعیل مذکر و مؤنث و جمع یکسان آید . یعنی آن باد چیزی را که بر آن میوزید نمیگذاشت مگر آنکه مانند استخوان پوسیده و سائیده میکرد. نظیر این آیه است . نا گفته نماند رم به فتح (ر) به معنی اصلاح نیز آمده است در اقرب گوید (رمّ البناء رمّاً: اصلحه» ولی در قرآن فقط در معنای فوق به کار رفته است.
wikialkb: کَالرّمِیم