کالح
لغت نامه دهخدا
کالح. [ل َ ] ( اِخ ) نام دیگر کالاه پایتخت آشور که نمرود آنجا را بنا نهاد. رجوع به کالاه در همین لغت نامه شود.
فرهنگ فارسی
آنکه بسیار ترشروی باشد و یا در ترشروئی افراط کند
پیشنهاد کاربران
کبود
تیره
وقتی به رنگی اضافه می شود
مثل: الزیتی الکالح
زیتونی تیره
تیره
وقتی به رنگی اضافه می شود
مثل: الزیتی الکالح
زیتونی تیره
کالح از ماده کلوح ( بر وزن غروب ) به معنی عبوس شدن و در هم کشیدن صورت است .