[ویکی الکتاب] ریشه کلمه:
علم (۸۵۴ بار)
ک (۱۴۷۸ بار)
«اعلام» جمع «عَلمَ» (بر وزن قلم) به معنای «کوه» است; ولی در اصل به معنای علامت و اثری است که از چیزی خبر می دهد; مانند «عَلم الطریق» (نشانه راه) و «عَلم الجیش» (پرچم لشکر) و مانند آن. و اگر به «کوه»، «علم» گفته می شود به خاطر همین است که از دور نمایان است; و گاه بر فراز آن آتشی می افروختند تا نشانه ای برای رهگذران باشد، ولی بود و نبود آتش در این نام گذاری تأثیری ندارد.
(بر وزن فرس) نشانه. علامت. راغب گفته: علم اثر و نشانهایست که شیء با آن معلوم میشود مثل علم لشکر و علم طریق (نشانه راه) کوه را به جهت معلوم بودنش علم گفتهاند جمع آن اعلام است. . . یعنی برای خداست نهرهای جاری که در دریا به وجود آمدهاند و مانند نشانهها و مرزهااند در «بحر» ذیل عنوان نهرهای دریائی مفصلاً توضیح دادیم که مراد از این آیات نهرهای دریایی است به آنجا رجوع شود. علم به لفظ مفرد در قرآن نیامده است. عالَم: (به فتح لام) همه مخلوقات. در صحاح گفته: «اَلْعالَمُ: اَلْخَلْقُ وَ الْجَمْعُ اَلْعَوالِمُ وَالْعالَمُون» در قاموس و اقرب الموارد گوید: «اَلْعالَمُ: اَلْخَلْقُ کُلُّهُ». طبرسی رحمهاللَّه فرماید: عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جیش و اشتقاق آن از علامت است زیرا عالم علامت وجود صانع میباشد و آن در متعارف میان مردم عبارت است از جمیع مخلوقات. پس عالم از علامت است و مخلوقات را از آن عالم گویند که علامت وجود خالق متعالاند به نظر نگارنده جمع آن برای افاده کثرت است وگرنه احتیاج به جمع بستن نداشت و در عرف به هریک از اصناف مخلوق عالم میگویند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حیوان. خلاصه آنکه عالم به معنی همه مخلوقات است چنانکه از لغات معتبر نقل شد دیگر نباید خویش را در کلام فلاسفه گیج کنیم از قبیل فلک محیط و غیره. باید دانست لفظ «عالم» در قرآن به کار نرفته و فقط «عالَمین» آمده، مراد از آن گاهی همه مخلوقات است مثل . چنانکه آمده . و گاهی انسانهاست مثل . . و مثل . و کلمه عالمین هفتاد و سه بار در قرآن آمده است در «مریم» خواهد آمد که آیا «عالَمین» شامل همه انسانهاست یا مثلا «فَضَّلْتُکُمْ عَلَی الْعالَمینَ» فقط شامل انسانهای عصر بنیاسرائیل است. عالمون در معرب به حروف بودن لاحق به جمع مذکّر سالم است.
علم (۸۵۴ بار)
ک (۱۴۷۸ بار)
«اعلام» جمع «عَلمَ» (بر وزن قلم) به معنای «کوه» است; ولی در اصل به معنای علامت و اثری است که از چیزی خبر می دهد; مانند «عَلم الطریق» (نشانه راه) و «عَلم الجیش» (پرچم لشکر) و مانند آن. و اگر به «کوه»، «علم» گفته می شود به خاطر همین است که از دور نمایان است; و گاه بر فراز آن آتشی می افروختند تا نشانه ای برای رهگذران باشد، ولی بود و نبود آتش در این نام گذاری تأثیری ندارد.
(بر وزن فرس) نشانه. علامت. راغب گفته: علم اثر و نشانهایست که شیء با آن معلوم میشود مثل علم لشکر و علم طریق (نشانه راه) کوه را به جهت معلوم بودنش علم گفتهاند جمع آن اعلام است. . . یعنی برای خداست نهرهای جاری که در دریا به وجود آمدهاند و مانند نشانهها و مرزهااند در «بحر» ذیل عنوان نهرهای دریائی مفصلاً توضیح دادیم که مراد از این آیات نهرهای دریایی است به آنجا رجوع شود. علم به لفظ مفرد در قرآن نیامده است. عالَم: (به فتح لام) همه مخلوقات. در صحاح گفته: «اَلْعالَمُ: اَلْخَلْقُ وَ الْجَمْعُ اَلْعَوالِمُ وَالْعالَمُون» در قاموس و اقرب الموارد گوید: «اَلْعالَمُ: اَلْخَلْقُ کُلُّهُ». طبرسی رحمهاللَّه فرماید: عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جیش و اشتقاق آن از علامت است زیرا عالم علامت وجود صانع میباشد و آن در متعارف میان مردم عبارت است از جمیع مخلوقات. پس عالم از علامت است و مخلوقات را از آن عالم گویند که علامت وجود خالق متعالاند به نظر نگارنده جمع آن برای افاده کثرت است وگرنه احتیاج به جمع بستن نداشت و در عرف به هریک از اصناف مخلوق عالم میگویند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حیوان. خلاصه آنکه عالم به معنی همه مخلوقات است چنانکه از لغات معتبر نقل شد دیگر نباید خویش را در کلام فلاسفه گیج کنیم از قبیل فلک محیط و غیره. باید دانست لفظ «عالم» در قرآن به کار نرفته و فقط «عالَمین» آمده، مراد از آن گاهی همه مخلوقات است مثل . چنانکه آمده . و گاهی انسانهاست مثل . . و مثل . و کلمه عالمین هفتاد و سه بار در قرآن آمده است در «مریم» خواهد آمد که آیا «عالَمین» شامل همه انسانهاست یا مثلا «فَضَّلْتُکُمْ عَلَی الْعالَمینَ» فقط شامل انسانهای عصر بنیاسرائیل است. عالمون در معرب به حروف بودن لاحق به جمع مذکّر سالم است.
wikialkb: کَالْأَعْلاَم