کافورپوش

لغت نامه دهخدا

کافورپوش. ( نف مرکب ) سفیدپوش :
همایون یکی پیر با فر و هوش
کلاه و سرش هر دو کافورپوش.
نظامی.

فرهنگ فارسی

( صفت ) آنکه جام. سفید پوشد سفید پوش : [ همایون یکی پیر بافر و هوش کلاه و سرش هر دو کافور پوش ] . ( نظامی )

فرهنگ معین

[ سنس - فا. ] (ص فا. ) سفیدپوش .

فرهنگ عمید

آن که جامۀ سفید بر تن کند، سفیدپوش: همایون یکی پیر با فرّوهوش / کلاه و سرش هر دو کافورپوش (نظامی۶: ۱۰۴۱ ).

پیشنهاد کاربران

بپرس