کافور دادن. [ دَ ] ( مص مرکب ) کنایه از ضعیف کردن غریزه جنسی : ز مغز دشمن کافور داده گردون را که روز صلح نگردد به فتنه آبستن.
نظامی.
فرهنگ فارسی
( مصدر ) ۱ - اعطای کافور بکسی . ۲ - خورانیدن کافور . ۳ - ضعیف کرده غریز. جنسی : [ ز مغز دشمن کافور داده گردون را که روز صلح نگردد بفتنه آبستن ] . ( نظامی )