کافرماجرائی. [ ف ِ / ف َ ج َ ] ( حامص مرکب ) کنایه از ظلم و بیداد. ( بهار عجم ) ( غیاث ) ( آنندراج ) : نوای عاشق بی تاب تأثیر دگر داردبهل ای ناله ناقوس کافرماجرائی را.میرزامعز فطرت ( از آنندراج ).جل جان را به منت میکشد از کشته نازش که از چشم تو می آموخت کافرماجرائی را.میرزامعز فطرت ( از آنندراج ).رجوع به کافرماجرا و رجوع به ماده بعد شود.