کافرماجرائی

لغت نامه دهخدا

کافرماجرائی. [ ف ِ / ف َ ج َ ] ( حامص مرکب ) کنایه از ظلم و بیداد. ( بهار عجم ) ( غیاث ) ( آنندراج ) :
نوای عاشق بی تاب تأثیر دگر دارد
بهل ای ناله ناقوس کافرماجرائی را.
میرزامعز فطرت ( از آنندراج ).
جل جان را به منت میکشد از کشته نازش
که از چشم تو می آموخت کافرماجرائی را.
میرزامعز فطرت ( از آنندراج ).
رجوع به کافرماجرا و رجوع به ماده بعد شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس