کافر کلی
گویش مازنی
پیشنهاد کاربران
به این دستکندها >>> "وَرِکوه ( پناهگاه کوه ) " می گویند
سرشناس ترین آن ها >>> "کافر کُلِی یا کُلِیگَبر" است!
یادآوری از واژه وَرِجَمکَرد:
وَرِ ( وَرِنگه ) : جای سر پوشیده، پناهگاه، سوراخی در کوه، غار، دژ، قعله، بارو
... [مشاهده متن کامل]
.
کافِر کُلِی ( کُلِیکافر، کُلِیگَبر ) : ایرانیان از دیرباز ( زمان ماد تا ساسانیان ) کلبه ها یا خانه های بین راهی که دستکند از دل کوه بود می ساختند
در این وَرِکوه ها ( پناهگاه کوهی ) ، توشَه ( آذوقه ) نگه می داشتند که برای آسودگی ( استراحت ) پهلوانان ایرانی و نگهبانی از مرزهای ایران در جنگ ها بود و پس از یورش تازیان ( اعراب ) معنی آن ها را دگرش دادند ( عوض کردند )
( ( گوشزد: دیگر به آن ها دَخمه نگویید!
زیرا باستان شناسان، استخوان کسی را پیدا نکرده اند که در آن خاک ( دفن ) شده باشد
همچنین، درسته دَخمه در ریشه شناسی باستان و مجاز به معنی: تنگ و تاریک هست ولی هر کسی نمی دونه و ممکنه با گودال یا گورستان زرتشتیان یکسان بدونه، پس بهتره همون "دستکند کوهی یا دِژ نگهبانی" گفته بشه!
.
دَخمه: از ریشه دَگ ( dag ) - سوختن یا سوزاندن
مانند: دَخش: تیره و تاریک!
پارسی باستان دَخمَکه ( daxmaka )
اوستایی: دَخمَه ( daxma ) یا دَهمه ( dahma، همچنین در عربی )
پهلوی یا پارسیک: دَخمَگ ( daxmag ) یا هَزّان ( hazzān ) و. . . ) )
.
کافر: پیش از آن گَبر واژه ایرانی بود و در هُزوارِش آرامی به معنی: مَرد یا پهلوان می شده است!
به مانند: واژه جَِبرائیل ( جبرئیل ) در عربی و گابریل در فرانسوی!
( ( در سُریانی معنی دیگر دارد: پاک کردن، زدودن و سِتُردن، پالایش
واژه انگلیسی cover هم از معنی سُریانی آن برداشت شده است! ) )
.
کُلِی: کوتاه شده کُلبه در ایرانی باستان ( از ریشه kal یا kol: پوشاندن، سقف داشتن ) و تپورستانی ( تبرستانی ) ، امروزه واژه مازندرانی - کَپَر، کومه، خانه، آلونک، کُنِشت ( کَنیسه ) ، کُلبه ( پهلوی: کُرپَک ) ، دِژ ( قلعه )
.
پس میشه: خانه مردان، آلونک پهلوانان، کاشانه دلیران و سَرای نیرمانان، کُنِشتِ جنگاوران، دِژِ جنگجویان



سرشناس ترین آن ها >>> "کافر کُلِی یا کُلِیگَبر" است!
یادآوری از واژه وَرِجَمکَرد:
وَرِ ( وَرِنگه ) : جای سر پوشیده، پناهگاه، سوراخی در کوه، غار، دژ، قعله، بارو
... [مشاهده متن کامل]
.
کافِر کُلِی ( کُلِیکافر، کُلِیگَبر ) : ایرانیان از دیرباز ( زمان ماد تا ساسانیان ) کلبه ها یا خانه های بین راهی که دستکند از دل کوه بود می ساختند
در این وَرِکوه ها ( پناهگاه کوهی ) ، توشَه ( آذوقه ) نگه می داشتند که برای آسودگی ( استراحت ) پهلوانان ایرانی و نگهبانی از مرزهای ایران در جنگ ها بود و پس از یورش تازیان ( اعراب ) معنی آن ها را دگرش دادند ( عوض کردند )
( ( گوشزد: دیگر به آن ها دَخمه نگویید!
زیرا باستان شناسان، استخوان کسی را پیدا نکرده اند که در آن خاک ( دفن ) شده باشد
همچنین، درسته دَخمه در ریشه شناسی باستان و مجاز به معنی: تنگ و تاریک هست ولی هر کسی نمی دونه و ممکنه با گودال یا گورستان زرتشتیان یکسان بدونه، پس بهتره همون "دستکند کوهی یا دِژ نگهبانی" گفته بشه!
.
دَخمه: از ریشه دَگ ( dag ) - سوختن یا سوزاندن
مانند: دَخش: تیره و تاریک!
پارسی باستان دَخمَکه ( daxmaka )
اوستایی: دَخمَه ( daxma ) یا دَهمه ( dahma، همچنین در عربی )
پهلوی یا پارسیک: دَخمَگ ( daxmag ) یا هَزّان ( hazzān ) و. . . ) )
.
کافر: پیش از آن گَبر واژه ایرانی بود و در هُزوارِش آرامی به معنی: مَرد یا پهلوان می شده است!
به مانند: واژه جَِبرائیل ( جبرئیل ) در عربی و گابریل در فرانسوی!
( ( در سُریانی معنی دیگر دارد: پاک کردن، زدودن و سِتُردن، پالایش
واژه انگلیسی cover هم از معنی سُریانی آن برداشت شده است! ) )
.
کُلِی: کوتاه شده کُلبه در ایرانی باستان ( از ریشه kal یا kol: پوشاندن، سقف داشتن ) و تپورستانی ( تبرستانی ) ، امروزه واژه مازندرانی - کَپَر، کومه، خانه، آلونک، کُنِشت ( کَنیسه ) ، کُلبه ( پهلوی: کُرپَک ) ، دِژ ( قلعه )
.
پس میشه: خانه مردان، آلونک پهلوانان، کاشانه دلیران و سَرای نیرمانان، کُنِشتِ جنگاوران، دِژِ جنگجویان



لانه ی کافران