کاغک
لغت نامه دهخدا
در یکی زاویه به حال و به جست
تا سحرگاه نعره از کاغک.
حقیقی صوفی ( از فرهنگ اسدی چ اقبال ص 305 ).
|| کاغنه. کاغنو. کرمی سیاه و سرخ زهردار که نقطه های سیاه دارد و بتازی ذروح گویند و بیشتر در فالیزها باشد و کاونه نیز گویند و در مؤید گوید: آن کرم شب چراغ است. ( رشیدی ).
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید