کاغنه

لغت نامه دهخدا

کاغنه. [ غ ُ ن َ / ن ِ ] ( اِ ) کرمی است سرخ و زهردار و بر او نقطه های سیاه باشد و بیشتر در پالیزها پیدا میشود و پالیز را ضایع کند و آن را به عربی ذروح خوانند. ( جهانگیری ) ( رشیدی ) ( برهان ) ( آنندراج ). || کرم شبچراغ. کاونه. ( رشیدی ) ( برهان ) ( آنندراج ). || مرغی که شبها بپرد و بانگ کند. ( برهان ). کوژ خار. باغوجه. مگسک. عروسک. ذروح. رجوع به ذروح شود.

کاغنه. [ غ َ ن َ / ن ِ ] ( اِخ ) قریه ای است از قرای قندهار. ( برهان ).

فرهنگ معین

(نَ یا نِ ) (اِ. ) = کاغنو: ۱ - کرمی است سیاه و سرخ و زهردار، ذروح . ۲ - کرم شب تاب .

پیشنهاد کاربران

بپرس