کاع
لغت نامه دهخدا
کاع. ( ع ص ) مردی بددل : رجل کاع. ( مهذب الاسماء ). بددل و سست. ( منتهی الارب ). مرد بددل شونده. ج ، اکعاء. ( ناظم الاطباء ). || ( اِ ) استخوان بند دست به طرف انگشت ابهام که آن را زند اعلی گویند. ( آنندراج ).
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید