رود به باد دلی کز هوا نرسته درست
چو خوشه ای که در آن دانه ای نبسته درست
کجاست آنکه مرا منع کوی او میکرد
تباه گشتم و دل همچنان نشسته درست
حدیث هرزه درایان بعقل راست مکن
که تیر کج ز کمان کسی نجسته درست
همان هنر شکند خویش را اگر مردی
برآور از کفش این تیغ را ز دسته درست.
رباعی
کاظم بجز از خدا ستودن غلطاست در بند قبول خلق بودن غلط است
جائی که به هرزه میرود آب حیات
آنجا گهر خویش نمودن غلط است.
( تذکره نصرآبادی ج 2 ص 229 ).