کاشف به عمل امدن
اصطلاحات و ضرب المثل ها
[ در اثر تحقیق یا به تصادف ] معلوم شدن
مثال:
- کاشف به عمل آمد که شاعری است صاحب نام و از اهل دل است.
( محمدعلی جمال زاده - صحرای محشر )
در اثر تحقیق آن کارآگاه سمج کاشف به عمل آمد که مردجوان آراسته ای که در محافل ثروتمندان رفت وآمد می کرد، یک کلاه بردار حرفه ای و سابقه دار است.
پیشنهاد کاربران
در کردستان ما هم کاشی به عمل امدن رو میگوییم نه کاشف به عمل امدن. مناسفانه معانی و مضامین مثلها مختلط شده و هر منطقه ایی از کلمه ی دلخواه خود استفاده میکند. درست کردن کاشی کار اسانی نبوده و یک اسمان کار
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
بوده و به عمل امدنش زمانبر و سخت بوده به همین خاطر به عنوان مثال یک کار سخت و نشدنی گذشتگان ازش استفاده میکردند. جمالزاده ولی کشاف کفته!!!؟
سلام. این ضرب المثل در بین مردم مرکز ایران ( اصفهان . کاشان. شهرضا. نایین و یزد ) بیشتر رواج دارد و درست آن به این صورت هست:
�کاشی که عمل آمد. �
چون این شهرها مرکز ساخت کاشی هفت رنگ در دوران صفویه و قاجار ونیز عصر حاضر هستند.
... [مشاهده متن کامل]
کاشی پس از ساخت و نقاشی و لعاب زنی در کوره می رفته که پس از چندین ساعت پخته شدن لعاب وقتی آنرا از کوره خارج می کردند ممکن بود تاب داشته یا رنگها در هم شده یا کدر و سوخته می شده و خلاصه خراب از آب در می آمده وتمام زحمت کاشی کار به هدر می رفته. از این جهت این ضرب المثل را برای کاری که شخصی با امیدواری و بدون دقت انجام می دهد و در آخر نتیجه نمی گیرد یا پس از تحقیق گمان و برنامه شخص اشتباه از کار در می آیداستفاده می کردند.
مثلا : کاشی که عمل آمد دید آن دختر به درد همسری نمی خورد.
کاشی که عمل آمد فهمیدم این شخص به درد شراکت نمی خورد.
کاشی که عمل آمد متوجه شدم حساب و کتاب همخوانی ندارد.
�کاشی که عمل آمد. �
چون این شهرها مرکز ساخت کاشی هفت رنگ در دوران صفویه و قاجار ونیز عصر حاضر هستند.
... [مشاهده متن کامل]
کاشی پس از ساخت و نقاشی و لعاب زنی در کوره می رفته که پس از چندین ساعت پخته شدن لعاب وقتی آنرا از کوره خارج می کردند ممکن بود تاب داشته یا رنگها در هم شده یا کدر و سوخته می شده و خلاصه خراب از آب در می آمده وتمام زحمت کاشی کار به هدر می رفته. از این جهت این ضرب المثل را برای کاری که شخصی با امیدواری و بدون دقت انجام می دهد و در آخر نتیجه نمی گیرد یا پس از تحقیق گمان و برنامه شخص اشتباه از کار در می آیداستفاده می کردند.
مثلا : کاشی که عمل آمد دید آن دختر به درد همسری نمی خورد.
کاشی که عمل آمد فهمیدم این شخص به درد شراکت نمی خورد.
کاشی که عمل آمد متوجه شدم حساب و کتاب همخوانی ندارد.