کاسکانی
لغت نامه دهخدا
کاسکانی. ( اِخ ) ابومحمد عبداﷲبن محمدبن عبداﷲبن جرد الصوفی. وی از ابی محمدالحسین بن علی بن احمدبن بشار نیشابوری صاحب مادرانی روایت دارد و از او ابوالقاسم هبةاﷲبن عبدالوارث الشیرازی حدیث شینده و یک حدیث از او در مشیخه خود آورده و گوید که آن را در کاسکان شنیده است. ( انساب سمعانی ورق 471 ب ).
کاسکانی.( اِخ ) عبدالواحدبن علی بن محمود، مکنی به ابوالحسین.او عالم و کامل و فاضل و مفتی بود. درس علم بر قاضی ابوالقاسم خوانده بود که وی معروف است به ابن کج و از علماء مشهور بود و کتاب بلغةالمتعبدین تصنیف فقیه ابوالحسین است. رجوع به فردوس المرشدیه ص 387 شود.
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید