هیچ کاسه گر کند کاسه تمام
بهر عین کاسه نه بهر طعام.
مولوی ( مثنوی ).
|| ( اِ مرکب ) نام نوایی و قولی است از موسیقی. ( برهان ) : بر ره قول کاسه گر کوس نوای نو زند
بر سر خوانچه طرب مرغ صلای نو زند.
خاقانی.
نوای باربد و ساز بربط و مزمارطریق کاسه گر و راه ارغنون و سه تار.
خاقانی.
کاس می و قول کاسه گر خواه چون کوس پگه فغان برآورد.
خاقانی.
کاس بخندید کز نشاط سحرگاه کوس بشارت نوای کاسه گر آورد.
خاقانی.
رودسازان همه در کاسه سرها بسماع شربت جان ز ره کاسه گر آمیخته اند.
خاقانی.
کاسه رباب ار شعر تر بر نوش قول کاسه گردر کاسه سرها نگر زان کاسه حلوا ریخته.
خاقانی.
|| نام مطربی هم هست که قول کاسه گر مخترع اوست. ( برهان ). رشیدی گفته نام مردی مطرب بوده که کاسهای چینی را خوب می نواخته. ( آنندراج ). || نام خط ششم است از جمله خطوط جام جم و آن را خط کاسه گر میگویند. ( برهان ). || نقاره نواز و نقاره چی را نیز گویند. ( برهان ). و به کاسه رجوع شود.