ابرمن
آهیانه؛ جمجمه؛ ابرمن
جمجمه. . . . اهیانه. . . . . .
کدو
|| کنایه از کاسه ٔ سر. ( از آنندراج ) . مجازاً، کاسه ٔ سر. ( فرهنگ فارسی معین ) :
ای آب زندگانی ما را ربود سیلت
اکنون حلال بادت بشکن سبوی ما را
گر بحر می بریزی ما سیر و پر نگردیم
زیرا نگون نهادی بر سر کدوی ما را.
... [مشاهده متن کامل]
مولوی.
مرد که خودپسند شد همچو کدو بلند شد
تا نشود ز خود تهی پر نشود کدوی او.
مولوی ( از آنندراج ) .
|| کنایه از کاسه ٔ سر. ( از آنندراج ) . مجازاً، کاسه ٔ سر. ( فرهنگ فارسی معین ) :
ای آب زندگانی ما را ربود سیلت
اکنون حلال بادت بشکن سبوی ما را
گر بحر می بریزی ما سیر و پر نگردیم
زیرا نگون نهادی بر سر کدوی ما را.
... [مشاهده متن کامل]
مولوی.
مرد که خودپسند شد همچو کدو بلند شد
تا نشود ز خود تهی پر نشود کدوی او.
مولوی ( از آنندراج ) .
ابرمن، ابرمان
آهیانه
اهیانه