کاسه بزرگ

پیشنهاد کاربران

لانجین
شاه کاسه. [ س َ /س ِ ] ( اِ مرکب ) کاسه کلان. ( بهار عجم ) :
پیاله از سر فغفور میزند تیغش
که باده میخورد از شاه کاسه حوصله دار.
شفیع.
ز خلق چشم طمع ننگ پادشاهان است
بشاه کاسه گدایی نمیتوان کردن.
تأثیر ( از بهار عجم ) .
بادیه
قدح

بپرس