دیکشنری
مترجم
بپرس
کاسنی تلخ
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
کاسنی تلخ.[ ی ِ ت َ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) تلخ کوک. یعضید.
فرهنگ فارسی
تلخ کوک یعضید
مترادف ها
chicory
(اسم)
کاسنی تلخ، کاسنی دشتی
succory
(اسم)
کاسنی تلخ، کاسنی، کاسنی وحشی
فارسی به عربی
هندباء
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها