کاستمان


معنی انگلیسی:
meiosis

پیشنهاد کاربران

کاستمان و کَست؛ کاستمان به مفهوم کاهش و کاستی که در نقطه مقابلش باعث تکثیر بر مبنای یک تناسبی شود.
علت نگارش حرف ( س ) به صورت ( ث ) در تکثیر با سه نقطه به خاطر کثرت و زیادت در یک عمل یا یک چیزی می باشد. مثل چشمه چندین شعبه شارش شمارش پرهای پرنده پندار البته کلماتی با سه نقطه وجود دارند که از این قاعده مستثنی هستند و قانون تغییر شکل در این مورد اعمال گردیده است .
...
[مشاهده متن کامل]

مثل پناه و پناهگاه که اصل کلمه بان گاه و بانگاه می باشد و بان به مفهوم حفاظت و محافظ معنی دارد مثل نگهبان دژبان زندان بان بانو بانک و . . . سه مقوله ی وان بان یان که اگر مثال بزنیم مثل قابلمه که درب آن بان و کاسه ی آن وان مثل وانت و فضای داخل آن یان به مفهوم میان و همیان و کف قابلمه به مفهوم بُن کار و کل مجموعه ی قابلمه بانک.
متضاد انطباقی کلمه ی کاستی و کاهش، کلمه ی گسترش و تکثیر می باشد.
اگر کلمه ی کَست را به صورت دقیق از زاویه قوانین کلمات بررسی کنیم و این کلمه را در مرکز کار قرار دهیم در دو جهت انشعاب مفاهیم از خود جاری می کند. یک جهت کست به مفهوم گسترش و کشت دادن و جهت دیگر کاستن و کاهش. به عنوان مثال در رشته باغبانی هرس یک شاخه از درخت باعث کاهش و کاستن شاخ و برگ می شود ولی کاشتن اون شاخه به عنوان قلم شاخه باعث کَست و گسترش و تکثیر اون درخت می شود. یعنی از یک جهت کاستن را در پی دارد و از جهت دیگر گسترش و کشت دادن را در پی دارد. و یا در رشته ی زیست شناسی، کاستمان سلولی از یک جهت باعث تقسیم کاهشی و از جهت دیگر باعث تکثیر، در روند رشد سلول که منتهی به تشکیل سلول های جدید می شود را در پی دارد. البته اگر بر همین مبنا و با این تفسیر به پیش برویم و از قانون کثر و کاست حروف یعنی قانون کم و زیاد شدن حروف در روند ایجاد کلمات در ریشه کلمات نگاه و بررسی کنیم دو کلمه ی کاسِت و کاسِب با توجه به ذات آوایی دو حرف انتهای این دو کلمه، حرف ت در انتهای کلمه ی کاست در حین ایجاد آوا ترشح و تکثیر هوا و آوا را در مفهوم کلمه ی کاست می رساند ولی حرف ب در کلمه ی کاسب با رفتاری که از هر دو لب در تلفظ آوای حرف ب انجام می شود به مانند انگشتان دستی که جهت دریافت چیزی به هم می آیند تا چیزی را کسب و به دست بیاورد.
به هر حال اگر این کلمه را کاشتن و کشت نگارش کنیم با توجه به این که در قوانین نگارش حرف ( س ) قابل تبدیل به حرف ( ش ) می باشد این مفهوم به مفهوم گسترش دادن و اگر کاستن و کاهش نگارش کنیم به مفهوم گسستن و گسستگی قابل رؤیت است. حتی کلمه ی مشتری که در زبان انگلیسی تحت عنوان customer به زبان فارسی برگردان شده است به مفهوم کَست و گسترش دادن و پخش کردن مرتبط به همین مفاهیم می باشد.
اگر در پیچ و تاب کلمات بیشتر به پیش رویم کلمه ی به ظاهر نامأنوس کسات و گشاد به مفهوم وا رفته در یک بُعد کاربردی دیگر هم قابل رؤیت است.
اُرکست؛ به مفهوم پخش کننده ی انرژی. این توضیح از اون جهت برای این کلمه صادق است که این کلمه یک کانسپت کلامی متشکل از دو کلمه ی آر کست می باشد. آر به مفهوم انرژی و کست به معنی گسترش و پخش کردن که در اصطلاح نوار کاست و پادکست رایج می باشد. اصطلاح پخش شدن و واگرایی در صنعت ریخته گری تحت عنوان casting نیز یک واژه ی در حال استفاده در این صنعت می باشد.
کمبر، کستر؛ در رشته ی مکانیک خودرو در تنظیم لاستیک ها زمانی که لاستیک ها در حالت عمود به جاده در دو نقطه بالا و پایین لاستیک به سمت هم تمایل پیدا کنند جهت تنظیم و پایداری بهتر خودرو بر روی جاده به این حالت کمبر گویند.
کستر نیز نقطه مقابل مفهوم کمبر به گسترش و واگرایی سر و ته لاستیک ها در راستای افق جاده می گویند. بدین صورت که کمب به مفهوم همگرایی و کست به مفهوم واگرایی در این دو کلمه مفهوم می رساند.
این اصطلاح کمب و کست در آینه های مقعر و محدب یا کاو و کوژ که باعث همگرایی و واگرایی پرتوهای نور که باعث ایجاد تصاویر کوچک و بزرگ در آینه ها می شود نیز صدق می کند

بپرس