کاسبی

/kAsebi/

معنی انگلیسی:
business, patronage, trade, trading, proposition

لغت نامه دهخدا

کاسبی. [ س ِ ] ( حامص ) عمل کاسب. کسب. پیشه وری. تجارت.
- کاسبی کردن ؛ تجارت و کسب کردن.

فرهنگ فارسی

۱ - کسب پیشه وری : [ ... این چند عزیز که اسم آنها نوشته میشود از کاسبی وجه معاش حاصل می نمودند ] . ( عالم آرا ) یا کار و کاسبی . کسب پیشه : [ برو در دکانت سر کار و کاسبی ] . ( هدایت . زنده بگور ) . ۲ - داد و ستد تجارت .

فرهنگ معین

(س ) [ ع - فا. ] (حامص . ) تجارت ، داد و ستد.

مترادف ها

business (اسم)
حرفه، داد و ستد، تجارت، بنگاه، کار و کسب، کاسبی، سوداگری

trade (اسم)
سرگرمی، ازار، حرفه، کسب، داد و ستد، سودا، تجارت، کاسبی، سوداگری، پیشه، بازرگانی، شغل، مبادله کالا، امد و رفت

فارسی به عربی

تجارة , عمل

پیشنهاد کاربران

بپرس