کازیره
لغت نامه دهخدا
کازیره. [ رَ / رِ ] ( اِ ) جرجوم. کافشه. کاجیره. کاژیره : جسد، گل کازیره و مانند آن. جریان ، آنچه فشارده شود از گل کازیره. شوران ، گل کازیره. ( منتهی الارب ).
فرهنگ فارسی
دیگ کوچک
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید