کازو

لغت نامه دهخدا

کازو. ( اِ ) پسته زمینی . ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). رجوع به پسته زمینی شود.

کازو. [ زُ ] ( اِخ ) ( استخر... ) واقع در غرب اقیانوس اطلس ، بخشی از آن در «ژیرون »، و بخش دیگر در «لاند» . وسعت 5608 هکتار.

فرهنگ فارسی

واقع در غرب اقیانوس اطلس

پیشنهاد کاربران

در سال های گذشته بادام زمینی از خارج وارد ایران میشد و در ایران کشت نمی شد و به آن کازو می گفتند. هنوز هم اهالی جنوب و جنوب غرب کشور به آن کازو می گویند.
در واقع بادام زمینی امروزی است. هنوز برخی مردم شیراز به آن کازو می کویند، مخصوصا وقتی به صورت خام و با بوسته کاغذی و شکننده رویش باشد. معمولا دو عدد مغز در یک غلاف شکننده کاغذی قرار دارد که به همین دلیل شاید بتوان آن را این طور نوشت: کاذو. مخفف کاغذو.

بپرس