دیکشنری
مترجم
بپرس
کاری سرای
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
کاری سرای. [ س َ ] ( نف مرکب ) زجال. زاجل. وشاح. تصنیف ساز. حراره گوی. مُوَشَّح.
فرهنگ فارسی
زجال تصنیف ساز،
( کاری سرا ی )
( صفت ) تصنیف خوان حراره گوی زجال زاجل
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها