لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ عمید
۲. مؤسسه ای که واسطۀ خریدوفروش املاک و سایر معاملات می شود.
۳. (سیاسی ) [منسوخ] محل استقرار کارگزار.
فرهنگستان زبان و ادب
{forwarding} [حمل ونقل دریایی] تشریفات اداری مربوط به ارسال محموله
پیشنهاد کاربران
آژانس
کار گَزاَری
واژه کارگزاری کاملا پارسی است چون در عربی می شود وکالت ودر ترکی می شود savunuculukاین واژه یعنی کارگزاری صد درصد پارسی است.