لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
کسی که کارها را روبراه میکند مدیر
( صفت ) ۱ - کسی که کار ها را روبراه کند آنکه کاری را اداره کند مدیر . ۲ - آنکه قولش در افراد مجلس انجمن یا حزبی موثر است متولی : کار گردانان مجلس . ۳ - کسی که نمایشنامه ها را بروی صحنه آورد کار گردانان تاتر کار گردانان فیلم ...
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. آن که کاری یا جایی را اداره می کند.
فرهنگستان زبان و ادب
دانشنامه آزاد فارسی
کارگردان (director )
کسی که در تئاتر، سینما یا تلویزیون هدایت تمرین های بازیگران را برعهده دارد و جنبه های دیگرِ تولید اثر را هماهنگ می کند. در دوره های آغازین تاریخ تئاتر، تمرین های اجرای نمایش را نمایش نامه نویس، بازیگر نقش اوّل و یا متن رسان هدایت می کرد. از اواخر قرن ۱۹، نقش کارگردان در هماهنگ سازی اجرا با طراحی صحنه، و تدارک روشی سبک شناختانه برای بازیگران اهمیت بسیار یافت. کارگردان باید بتواند از متن تئاتری، نمایشی پدید آورد. در سینما نیز کارگردان را می توان «مؤلف» فیلم برشمرد.
کسی که در تئاتر، سینما یا تلویزیون هدایت تمرین های بازیگران را برعهده دارد و جنبه های دیگرِ تولید اثر را هماهنگ می کند. در دوره های آغازین تاریخ تئاتر، تمرین های اجرای نمایش را نمایش نامه نویس، بازیگر نقش اوّل و یا متن رسان هدایت می کرد. از اواخر قرن ۱۹، نقش کارگردان در هماهنگ سازی اجرا با طراحی صحنه، و تدارک روشی سبک شناختانه برای بازیگران اهمیت بسیار یافت. کارگردان باید بتواند از متن تئاتری، نمایشی پدید آورد. در سینما نیز کارگردان را می توان «مؤلف» فیلم برشمرد.
wikijoo: کارگردان
مترادف ها
مدیر، رئیس، متصدی، فرنشین، کارگردان، هدایت کننده، اداره کننده
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
عالم؛ فلم نیست که إنسان کارگردانش باشد!
عوامل
کارگردان یعنی کسی که هدایت میکند و کار را میگرداند
ریس، اداره کردن، روبراه کردن، هدایت بازیگران به سوی ایفای نقش. . .
Director =کارگردان
سازنده فیلم