کارپیچ

لغت نامه دهخدا

کارپیچ. ( اِ مرکب ) جامه و پارچه را گویند که کشیده گران و گلابتون دوزان لفافه کار خود سازند بجهت محافظت آن. ( برهان ). لفافه که زردوزان برای قماش سازند. ( انجمن آرای ناصری ). بقچه. || دسته و بسته. تنگ. پشتاره. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - پارچهای که کشیده گران و گلابتون دوزان لفاف. کار خود سازند بجهت محافظت آن لفافهای که زر دوزان برای قماش سازند . ۲ - دسته و بسته پشتاره .
لفافه که زر دوزان برای قماش سازندبقچه

فرهنگ معین

(اِمر. ) ۱ - پارچه ای که گلابتون دوزان لفافة کار خود سازند به جهت محافظت از آن . ۲ - دسته و بسته ، تنگ .

فرهنگ عمید

پارچه ای که دور چیزی می پیچند، لفافه.

پیشنهاد کاربران

بپرس