کارپردازی

/kArpardAzi/

معنی انگلیسی:
supply department, commissary

لغت نامه دهخدا

کارپردازی. [ پ َ ] ( حامص مرکب ) مباشرت در کاری و تدبیر در آن کار و انجام دادن آن. ( ناظم الاطباء ). ملزومات ( اداره ). || آژانس.

فرهنگ فارسی

۱ - مباشرت در انجام دادن کاری تدبیر در کار . ۲ - ( نو ) اداره ای که تهی. لوازم تحریر و اثاثه و مایحتاج اداره یا وزارتخانه را بعهده دارد ادار. ملزومات ۳ - آژانس . ۴ - ادار. کار پرداز . ۵ - ادار. کار پرداز : [ کار پردازی شام ] . ( مر آه البلدان ) ۶ - ( نو ) اداره ایست در مجلس شورای ملی که تحت نظر سه نمایند. مجلس بنام کار پرداز برتق و فتق امور اداری مجلس شورای ملی می پردازد و دفتری بنام دفتر کار پردازی دارد .

فرهنگ معین

( ~ . ) (حامص . ) ۱ - مباشرت . ۲ - بخشی از اداره که وظیفة آن فراهم کردن کار یا نوشت افزار آن اداره است .

فرهنگ عمید

١. تدبیر در کاری و انجام آن.
٢. شعبه ای از یک اداره یا وزارتخانه که وظیفه اش تهیه کردن لوازم کار و نوشت افزار آن اداره است، تدارکات.

پیشنهاد کاربران

کسی را گویند که برای امورات جدید یک مجموعه بتواند راهی بر اساس اهداف مدیریت سازمان بگشاید این واژه معادل جاء در زبان قرآن است
سرپرستی - مباشرت
Supply

بپرس